در آستانه سال نو و جشن کریسمس، یک زن تاجر در پارکینگی گیر افتاده است و توسط قاتل روانی مورد تعقیب قرار می گیرد...
گروهی از افسران که مامور انتقال پول توسط خودروهای مخصوص حمل پول هستند. تصمیم میگیرند تا همگی با کمک یکدیگر کامیون هایی را که خود رانندگی اشان را بر عهده دارند با محموله ی چند میلیون دلاری اش به سرقت ببرند...
"نیل رندل" که در شیکاگو مدیر یه شرکت تبلیغاتی است و مرد خانواده زندگی کاملی دارد. او انتظار ترفیع در کارش را می کشد و همچنین همسر و دختر زیبایی دارد. همه چیز به خوبی پیش می رود تا وقتی که "سوفی" دختر "نیل" ربوده می شود…
ژاژا کوردا، بازرگان ثروتمند، تنها دخترش را که یک راهبه است، به عنوان تنها وارث املاکش تعیین می‌کند. کوردا که در آستانه آغاز سرمایه‌گذاری جدیدی است، به همراه دخترش به زودی هدف دسیسه‌چینی سرمایه‌داران جاه‌طلب، تروریست‌های خارجی و آدم‌کش‌های مصمم قرار میگیرند.
یک مامور سی آی اِی که در آستانه بازنشستگی است، یک راز خانوادگی را کشف می‌کند و مجبور می شود برای آخرین ماموریت، دوباره وارد میدان شود...
کریس چانی، زندانی سابق که به تازگی آزاد شده، دست به اقدامی بسیار خطرناک می‌زند: او الیسا، دختر ویسنته، گانگستر بانفوذ را می‌رباید. این اقدام، کریس و الیسا را در مسیری پرخطر قرار می‌دهد، چرا که اِل کوروو، قاتلی روان‌پریش که در پی انتقام از خانواده ویسنته است، آن‌ها را تعقیب می‌کند.
کیت که در منطقه‌ی دنج و خوش‌منظره‌ی اکو ولی زندگی می‌کند، علاوه بر نگهداری و آموزش اسب‌ها، با یک غم بزرگ شخصی هم دست و پنجه نرم می‌کند. یک روز، دخترش، کلر، سراسیمه، لرزان و در حالی که لباس‌هایش آغشته به خون غریبه‌ای است، ناگهان مقابل خانه‌ی او ظاهر می‌شود.
پس از تلاش نافرجام براي ترور «دوگل» در اوت سال ۱۹۶۲، گروه OAS با مشکلات قابل توجهي رو به رو مي شود و بسياري از رؤساي آن شناسايي مي شوند. رئيس جديد گروه، «سرهنگ رودن» (پورتر) تصميم مي گيرد تا آدم کشي حرفه اي را که هيچ ارتباطي با گروه ندارد اجير کند؛ مردي انگليسي با اسم رمز «شغال» (فاکس)...
«نیک پولووسکی» ( کلینت ایست وود ) که در حال کار بر روی پرونده ای برای گیر انداختن تبهکاری آلمانی است، مجبور می شود با یک پلیس تازه کار ( چارلی شین ) بر روی این پرونده کار کند...