
«برندن» ( گوردن لویت ) یک نوجوان تنهاست. روزی او «امیلی» دوست دختر قبلی خود را مرده در ورودی یک تونل فاضلاب پیدا می کند. او به یاد می آورد که دو روزه پیش امیلی به او زنگ زده بود و گفته بود که در شرایط خوبی نیست و مشکلی برایش پیش آمده. برندن که هنوز امیلی را دوست داشت سعی می کند افرادی را که با امیلی در تماس داشته اند را پیدا کند و در مورد مرگ مشکوک او تحقیق کند...

یک باند سرقت در پاریس توانسته پلیس را از متوقف کردن خود ناامید کند، لئو ورینکس و دنیس کلاین دو پلیس که تشنه ارتقاء درجه هستند وارد رقابتی برای دریافت ترفیع و در نهایت تسخیر جایگاه رئیس خود می شوند که قرار است به زودی از گروه خارج شود. رقابت بین این دو تا حدی غیر اخلاقی و ناجوانمردانه می شود که دیگر نمی توان تفاوتی بین اعمال آن ها و گروه شرور تحت تعقیب قائل شد...