
این داستان مومو، یک دختر دبیرستانی از خانوادهای با روحیهپردازان و همکلاسیاش اوکارون، یک فریبکار است. بعد از اینکه مومو اوکارون را از قلدری نجات داد، دو نفر شروع به صحبت کردند. با این حال، از آنجایی که مومو «به ارواح اعتقاد دارد اما بیگانگان را انکار میکند» و اوکارون «به بیگانگان اعتقاد دارد اما ارواح را انکار میکند، بحثی بین آنها پیش میآید». برای اینکه منکران متقابل یکدیگر را باور کنند، مومو به یک بیمارستان متروکه می رود که یک نقطه بشقاب پرنده است و اوکارون به یک تونل می رود که یک مکان خالی از سکنه است. در هر مکان، آنها با ماوراء الطبیعههای فراطبیعی مواجه میشوند که فراتر از درک است. در میان مشکلات، مومو قدرت پنهان خود را بیدار می کند و اوکارون قدرت یک نفرین را برای به چالش کشیدن ماوراء الطبیعه به دست می آورد! عشق سرنوشت ساز آنها نیز آغاز می شود!؟


واکانا گوجو، یک عروسکساز پر امید، از یک اتفاق در دوران کودکی با دوستش که مخالف عشق او به عروسکهای سنتی بود، رنج میبرد. او روزهایش را در تنهایی سپری میکند و در اتاق "هنرهای خانه داریِ" دبیرستانش آرامش خود را مییابد. از نظر واکانا آدمهایی مثل مارین کیتاگاوایِ زیبا، دختری شیک که همیشه توسط انبوهی از دوستانش احاطه شده است، عملاً یک بیگانه از دنیای دیگر است. اما وقتی مارین شاد و شنگول - که هیچوقت آدم خجالتیای نیست - یک روز بعد از مدرسه واکانا را در حال خیاطی کردن میبیند، با این هدف که همکلاسی آرام خود را به سرگرمی مخفیانهاش - یعنی کازپلی! - علاقمند کند، وارد زندگی او میشود. آیا قلب زخمی واکانا از پس هجوم این بیگانه سکسی بر خواهد آمد؟!









