
در مورد گروهی از افراد می باشد که می خواهند مسیر ۳۰۰۰ مایلی شانگهای تا چشم انداز های پوشیده از برف هیمالیا را پیاده روی کنند اما در میانه ی راه، با یکی یتی (مرد برفی) جوان به نام اورست برخورد می کنند. در ادامه، آنها تصمیم می گیرند تا این موجود جادویی را به آغوش خانواده اش که در اورست زندگی می کنند، بازگردانند...

داستان درباره ی اتفاقاتی است که بین یک مار سفید و یک شکارچی مار رخ می دهد و حوادثی که بین این دو رخ می دهد را روایت می شود. یک شکارچی مار می خواهد به شکار یک مار دست بزند اما پس از این که او مار را می بیند اتفاقی نامعلوم در این بین رخ می دهد و او با روح مار ارتباطی برقرار می کند و در می یابد که حادثه ای عجیب در این میان رخ داده است و باید خود را برای هر چیزی آماده کند ...


داستان سریال درباره پزشک زنی به نام «زو هارت» است که در نیویورک زندگی میکند. او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه در رشته پزشکی، تصمیم میگیرد جا پای پدر خود بگذارد و به یک جراح قلب و سینه تبدیل شود. اما زمانی که تمام رویاهایش از هم میپاشد، تصمیم میگیرد پیشنهاد یک غریبه را قبول کند. آن شخص دکتر «هارلی والکس» است، که قرار است با او در شهر کوچک ساحلی در آلاباما کار کند...


یک تکنیسین وسایل الکترونیکی هست . Chuck خیلی بچه مثبت و دست و پا چلفتیه و کارش تعمیر کامپیوتر و وسایل الکترونیکی در یک فروشگاه وسایل الکترونیکی هست . اما این Chuck ما یک راز بزرگ داره … تمام اسرار جهان و حکومتی آمریکا که از طرف ناسا دریک برنامه نگه داری میشد حالا در مغز Chuck جای داره. این برنامه که از طرف دوست قدیمی Chuck به ایمیل او فرستاده شده Chuck را تبدیل به یک کامپیوتر پیشرفته کرده . حالا Chuck دست NASA و CIA گیر کرده و داستان با آمدن دو مامور ناسا وسی آی ای شروع میشه …