یک قاتل زنجیرهای وحشتناک شهر لندن را به وحشت میاندازد، در حالی که جان لوتر، کارآگاه باهوش اما رسوا، پشت میلههای زندان نشستهاست. لوتر که از شکست خود در دستگیری دشمنش تسخیر شدهاست، تصمیم میگیرد از زندان فرار کند تا کار را به هر وسیلهای که لازم باشد به پایان برساند...
یک زن جادوگر یک شاهزادهٔ جوان را نفرین و او را تبدیل به یک دیو زشت میکند و به وی یک آینهٔ جادویی که او را از حوادث مطلع میکند و یک گل رز میدهد که تا بیستویکمین سال تولدش شکوفه میدهد...
داستان فیلم در سال ۱۹۴۷ میلادی می گذرد و کارآگاه هلمز بازنشسته به روستای ساسکس رفته است و در آنجا به پرورش زنبور مشغول است. تنها اطرافیان او خدمتکار و پسر خدمتکار هستند. اما او همچنان درگیر یک پرونده حل نشده ۳۰ ساله است...