چهار سارق در مکانی خلوت و دور از دسترس در قلب دارتمور مخفی شدهاند؛ جایی که در آن هیچ مشغلهای ندارند جز اینکه پولها را بشمارند و زمان را سپری کنند.
دکتر جوئل «لاز» لازاروس، روانپزشک پزشکی قانونی، پس از مرگ مشکوک پدرش، دکتر ال، مجبور میشود با شیاطینی که مدتها مدفون بودهاند، روبرو شود. در ابتدا، لاز مطمئن بود که مرگ پدرش خودکشی بوده است، اما خیلی زود با دیدن تصاویری عجیب از افرادی که میداند مرده هستند، درگیر دنیایی از توطئههای مرگبار و مسابقهای برای یافتن قاتل میشود.
ادموند دانتس، ملوانی که به دروغ متهم به خیانت شده است، در شاتو دوف در مارسی زندانی می شود. او پس از فرار و گرفتن هویت کنت مونت کریستو، قصد انتقام از کسانی را دارد که به اشتباه او را متهم کرده اند.
یک پدر با یک تهدید قدیمی و ترسناک از گذشتهاش مواجه میشود. او برای محافظت از خانوادهاش، با ترسهای درونی خود مبارزه میکند.
پس از ظهور گروه راک دیزی جونز و سیکس در صحنه موسیقی لسآنجلس دهه ۷۰ و در تلاش برای کسب جایگاه نماد در سراسر جهان.
الوئیز، زن جوانی با علاقه به طراحی مد، به طرز مرموزی خود را در زمان و مکان متفاوتی، یعنی سال ۱۹۶۶ در لندن و در بدن خواننده ای به نام سندی، میبیند. او در بدن سندی، وارد یک رابطه عاشقانه میشود. اما با گذر زمان متوجه میشود که زرق و برق دهه ۶۰ لندن آنطور که به نظر میرسد نیست…
زندگی یک روانپزشک که بیمارش خودکشی کرده, با معرفی برادر بازمانده به همسر و دخترش، مختل می شود.
انگلستان سال ۱۸۸۴، خواهر شرلوک و مایکرافت هلمز بعد از ناپدید شدن مادرش از خانه فرار کرده تا خود به دنبال مادر گمشده اش بگردد...
جک سعی می کند روز عروسی خواهرش به خوبی برگزار شود، اما او باید با دوست سابق عصبی اش، یک میهمان ناخوانده مرموز، یک قرص خواب ناخوشایند و دختری که در نسخه های مشابه همان روز از بین می رود، مقابله بکند ...