
داستان در سال ۱۹۴۴ اتفاق می افتد، جایی که نیروهای روس، در حال فشار آوردن و حمله به آلمان ها هستند. در این بین فرمانده آلمان ها کورت فلیشر، به سربازان و یک دانشمند زن دستور می دهد تا با نفوذ به سنگرهای دشمن، یک اثر باستانی را پس بگیرند. اما پس از آن اتفاق عجیبی رخ می دهد و نیروهای آلمانی یکی پس از دیگری ناپدید میشوند...

در این قسمت دومینیک تورتو (دیزل) ، برایان اکانر (واکر) و بقیه اعضای خانواده شان به ادامه آخرین ماموریتشان در ایتالیا می پردازند ، جایی که لوک هابز (جانسون) در تعقیب آنها بود . همزمان با این ماجرا ، گروهی دیگر در لندن دست به سرقت چند ماشین و آشوب می زنند و هابز مجبور می شود به آنجا برود و آنها را دستگیر کند . بعد از آنکه مشخص می شود لتی (رودریگوئز) در سرقت لندن دست دارد ، تورتو هم قاطی ماجرا می شود ...

در اواخر جنگ جهانی دوم، سربازان روسی با فشار آوردن به آلمان شرقی، باعث شدند که نازی ها با ایجاد یک آزمایشگاه مخفی با همکاری دکتر ویکتور فرانکشتاین، ارتشی از سوپر سرباز ها ایجاد کنند. کار این آزمایشگاه به این شکل بود که از قسمت های مختلف افرادی که اعضای خود را از دست داده اند برای بخیه زدن به دیگر سربازها استفاده می کرد...