میکی ۱۷، که بعنوان انسانی "یک بار مصرف" نیز شناخته می شود، به یک ماموریت خطرناک برای مستعمره کردن یک سیاره یخی می رود...
غریبه‌ای به دنبال پاسخ سوالاتش وارد شهری ساحلی در دوران ویکتوریا می‌شود. تلاش او برای حل یک راز، سوءظن چهار خانواده همسایه را برمی‌انگیزد.
جو زندانی نامه‌ای به برادرش دن می‌نویسد و در آن از دلتنگی برای بودن در کنار خانواده در کریسمس می‌گوید. او از اینکه نمی‌تواند سس مخصوص گوشت کباب‌شده را درست کند و چقدر همه را دلتنگ شده، افسوس می‌خورد. این داستان بر اساس آهنگ معروف استرالیایی پل کلی نوشته شده است.
هاننا و لیو ، دو کوله‌پشتگرد آمریکایی، برای کسب درآمد بیشتر، در یک میخانه دورافتاده در استرالیا مشغول به کار می شوند. آنها با گروهی از افراد محلی پرخاشگر مواجه می شوند و اوضاع به سرعت از کنترل خارج می شود ...
وقتی میکی اندرسون پس از ده سال زندان به زادگاهش برمی‌گردد، مصمم است سرانجام به زندگی خود ادامه دهد، اما جامعه نزدیک رودخانه ساویج اجازه نمی‌دهد او گذشته را به این راحتی فراموش کند.
داستان از این قرار است که یک پدر، با اتهام قتلی که متوجه پسر ۱۴ ساله اش شده است، دست و پنجه نرم می کند…
ری یک مرد با شغلی خطرناک و پر چالش هست اما همچنان باید وظایف اجتماعی و خانوادگی خودش را نیز انجام دهد...
این فیلم در مورد مرد جوانی است توسط نژاد پرست های بخصوص بزرگ شده است. این نژاد پرست ها که به “کله پوستی” مشهور هستند، بدنام ترین نژاد پرست هایی هستند که میتوان در میان سفید پوست های خود برتر پندار پیدا کرد. او با کمک یک فعال سیاه پوست و زنی که عاشقش است سعی می کند از این محیط خشونت آمیز دور و دورتر شود…
"میجا" دختر جوانیست که همه چیزش را به خطر انداخته و یک تنه جلوی یک شرکت قدرتمندِ چند ملیتی ایستادگی میکند تا نگذارد آنها بهترین دوستش "اوکجا"، که یک جانور عظیم الجثه می باشد را از چنگش درآورند...