

داستان سریال درمورد فردی بنام الکس کین مامور اطلاعاتی سابق که به عنوان مشاور امنیتی کازینویی در لاس وگاس استخدام می شود تا در مقابل جرم و جنایت بایستد و مسئول برقراری امنیت باشد. او پس از کش و قوس های فراوان در زندگی خود و کشته شدن همسرش، با شخصی بنام جانسون و کساندرا آشنا می شود و پیشنهاد جانسون، شخصی که مسئول نظارت بر قمارها در کازینو ـست، مبنی بر شغلی خطرناک را می پذیرد. با این اوصاف او خود را آماده مقابله با خطرناکترین لحظات در زندگی اش می کند.


داستان سریال بر دو کاراگاه متمرکز است که همکار یکدیگرند ولی از دیدگاه های بسیار متفاوتی برخوردارند. آنها باید به این سوال میان خود پاسخ دهند که بدبین بودن، دو رو و حیله گر بودن برای پاک کردن خیابان های شهر Battle Creek (از شهرهای ایالت میشیگان) از وجود جنایتکاران و مجرمان آن هم بدون داشتن منابع و نیروهای لازم مناسب است یا اینکه بر عکس؛ بیریایی و پاک بودن، اعتماد کردن و استفاده کردن از منابع و نیرو لازم است؟


داستان سریال از اولین روزهایی که کارآگاه گوردن به ادارهی پلیس شهر گاتهام میپوندد شروع میشود و افسر ارشد کلانتری گاتهام یعنی سارا ایسن طی اتفاقاتی کارآگاه جیمز گوردن و هروی بولاک را استخدام میکند و این سه تن قرار است بر روی اسرار آمیز ترین پروندهی حل نشدهی شهر گاتهام یعنی پروندهی قتل توماس و مارتا وین (پدر و مادر بتمن) تحقیقاتشان را آغاز کنند. در این تحقیقات جیمز گوردن بروس وین را ملاقات میکند. بروس فرزند توماس که کشته شده است هست و برای انتقام گرفتن از قاتلین پدر و مادرش از راهی که خودش میخواهد وارد می شود و این شروع افسانه ای به نام شوالیه ی تاریکی (بتمن) می شود.