در این قسمت از مجموعه فیلم های دزدان دریایی کارائیب، کاپیتان جک اسپارو (جانی دپ) به قصد پیدا کردن نیزه‌ی سه شاخه پوزئیدون (خدای دریا) ماجراجویی اش را آغاز میکند...
پس از فرار از مارپیچ، گلدرها با چالش جدیدی روی جاده های بی انتها که دارای چشم اندازی متروک و پر از موانع غیر قابل تصور است، روبرو می شوند...
داستان در مورد دختری ژیمناستیک کار است که باید از خانه دوست پسرش در برابر عده ای سارق مسلح محافظت کند...
پس از اینکه حافظه توماس پاک می شود، وی خود را به عنوان یکی از اعضای گروهی می بیند که در مارپیچی گرفتار شده اند و باید به کمک دیگر اعضا راه فرار خود از وضعیت کنونی را هموار کنند اما...
یک زن جوان افسرده تحت تاثیر همسایه جدید مرموزش قرار می گیرد، زنی که در مورد مادر فوت شده ی او حرف هایی می زند...
یک گروه راک نوپا و موفق در سال ۱۹۹۰ به جزیره سپایک می روند تا یک منطقه توریستی را دیدن کنند...
دختری که بخاطر ابتلا به سرطان خون قرار است بزودی بمیرد، لیستی از چیزهایی که دوست دارد قبل از مرگ داشته باشد تهیه می کند. بالاترین گزینه در این لیست، پیدا کردن یک عشق واقعی است…
یک پسر فقیر به طور عجیبی در خانواده پولدار به عنوان پسر خوانده قبول می شود و به شدت عاشق خواهر خوانده خود می شود ...
پرسئوس،پسر فانی زئوس با نیروهای دنیای مردگان می جنگد تا از تسلط آنها بر بهشت و زمین جلوگیری کند...