

در سال ۲۰۰۶، ردپاهایی از دسترسی غیرمجاز به اسناد سری ریاست جمهوری در رایانههای کاخ سفید کشف شد. «لئون اس. کندی»، مأمور فدرال در میان گروهی است که به کاخ سفید دعوت شدهاند تا در زمینهی این رویداد تحقیق کنند، اما وقتی ناگهان برق قطع میشود، لئون و اعضای گروه یگان ویژه چارهای ندارند جز اینکه زامبیهای مرموز را سرنگون سازند. در همین حین، «کلر ردفیلد» از «تراسیو» با تصویر مرموزی برخورد میکند که پسر جوانی ترسیم کرده و در حال حمایت از پناهجویان است. کلر که نمیتواند این تصویر را فراموش کند خود برای انجام تحقیقات دست به کار میشود. صبح روز بعد، کلر از کاخ سفید دیدن میکند تا درخواست بازسازی ساختمان خیریه را ارائه کند. در آنجا، او فرصت ملاقات دوباره با لئون را به دست میآورد و طرح مرموز را به او نشان میدهد. لئون به نظر متوجه ارتباط میان آن و هجوم زامبیها به کاخ سفید شده، اما به کلر میگوید هیچ ارتباطی وجود ندارد.»

داستان در مورد پسربچهای است که به خواهر کوچکترش میرای حسادت میکند و احساس میکند که والدین او تنها به میرای توجه دارند و سعی دارد با خرابکاری و کارهای بچهگانه باز هم توجه والدینش را جلب کند. اما در یکی از این روزها او از طریق باغ خانهشان در زمان سفر میکند و با همراهی میرای نوجوان که از آینده آمده با بستگانش در دورانهای مختلف ملاقات میکند و نسل به نسل زندگی روزانهی بستگانش را نظارهگر میشود و…


کاگیاما شیگئو ملقب به آ.کی.آ اوباش یک رتبه ی هشتمی در استفاده از توانایی های ذهنی و روانی! او از کسایی بود که وقتی بچه بود میتونست قاشق خم کنه و با قدرت ذهنش اشیاء را جا به جا کنه اما کم کم دیگه از قدرت هاش استفاده نکرد چون نمیخواست جلوی دید منفی مردم بیشتر از این قرار بگیره و در حال حاضر تنها چیزی که میخواست دوست شدن با دختری به اسم تسوبومی بود یکی از همکلاسی هاش! با تمام توانی که برای پوشوندن قدرتش از همه گذاشته بود مثل هر روز به زندگی روزمره ی خودش ادامه می داد و سعی می کرد در راه هدفش حرکت کنه!!