داستان فیلم درباره شخصیتی به نام کمیل می باشد که پس از آشنایی با دختری به نام امیلی به او دل می بندد و این دو عاشق یکدیگر می شوند. اما مشکل بزرگی که در این میان مطرح است اختلاف فرهنگی بزرگ این دو و خانواده هایشان می باشد. خانواده کمیل مسلمان هستند و در ارتباط با عروس آینده‌شان بسیار سخت گیر و در طرف مقابل نیز پدر و مادر امیلی چندان علاقه ای به کمیل ندارند...
فیلم داستان جوانی به نام ام.اس. دونی می باشد که اوایل مسئول فروش بلیت مسابقات کریکت بوده و بعدها با انگیزه گرفتن از دوستان، آشنایان و مربیانش وارد این ورزش شده و تبدیل به کاپیتان تیم ملی کریکت هند می شود...
پس از اینکه رئیس یک موسسه کاریابی در شیکاگو بازنشسته می شود، یکی از کارمندان آنجا به نام "دین جنسن" (جرارد باتلر) وارد رقابت سختی با رقیب بلندپروازش می شود تا مقام ریاست آنجا را به دست آورد...
ویکرام دانش آموز یک موسسه هندی در زمینه کسب و کار است. استاد جمشید او را به خدمت میگیرد و از او می خواهد تمام مقالاتش را به نام او منتشر کند. مقالات با مضمون مشکلات طبقه‌ی فقیر جامعه می باشد. هرچند این مشکلات از قدیم بوده اما او باید یک راه حل مدرن برای حل آنها بیابد و به مردم معرفی کند...
یک شاهزاده سخت گیر پس از اینکه چهار روز قبل از مراسم تاجگذاری اش عده ای برای ترور کردنش اقدام کردند، در حال گذراندن دوران نقاهت است. اما خبر ندارد که قرار است شخص دیگری را جایگزینش کنند...
داستان سریال درباره هشت غریبه در سرتاسر دنیاست که به طور ناگهانی از لحاظ احساسی و ذهنی به یکدیگر متصل میشوند و میتوانند یکدیگر را ببینند، بشنوند و احساس کنند، انگار که پیش هم هستند! این هشت نفر که توسط سازمانی تحت تعقیب می‌باشند، باید به سرعت خود را با این توانایی جدید تطبیق داده و همچنین دریابند که تمام این‌ها چه معنایی برای آینده بشریت خواهند داشت.
کشور هند دائماً در حال تهدید از سمت تروریست ها بوده و تحت حملاتی است که دولت آنها را منهدم می کند. در حالی که مردم هند روزانه بر سر مشکلاتشان دعوا دارند، خبر ندارند که چه تهدیداتی خود و خوانواده شان را تهدید می کند و این مامورین مخفی هستند که در لباس های معمولی از آنها محافظت می کنند. "آجا" که یکی از این مامورها است عضو یک جوخه‌ی حرفه ای است و...
داستان از جایی آغاز می شود که مقدار پولی مرموز به حساب یک شخص معمولی واریز می شود که ظاهراً واریز کننده پول یک فرد بدنام می باشد...
سه دوست تصمیم می گیرند در سن ۶۰ سالگی و قبل از اینکه بمیرند هرکاری را که در دوران جوانی نتوانسته اند انجام دهند، حالا انجام دهند...