
سال ۱۹۲۹. «موسوليني» (استايگر)، «ژنرال گراتسياني» (ريد) را به سمت فرماندار ليبي منصوب مي کند؛ جايي که اعراب باديه نشين تاکنون در برابر استعمار ايتاليا مقاومت کرده اند. ورود «گراتسياني» با حمله اي به رهبري «عمر مختار» (کويين) هم زمان مي شود که در آن به نيروهاي ايتاليايي تلفات و خسارات سنگيني وارد مي شود...

یک خلافکار بنام "یوگو" پس از خارج شدن از زندان کارفرمای سابقش، "روکو"، را ملاقات می کند. "روکو" یک بیمار روانی است و از شکنجه و خشونت بسیار لذت میبرد. هر دوی آنها گنگستر هستند و پلیس معتقد است که "یوگو" ۳۰۰,۰۰۰ دلار را مخفی کرده است، پولی که باید به رئیس یک سندیکای مواد مخدر میرسید...

داستان این فیلم درباره یک ایتالیایی ۳۰ ساله به نام «مارچلو کلریچی» است؛ مارچلو یک روشنفکر سرکوب شده از طبقه بالای جامعه است که در دوران حکومت «موسولینی» توسط فاشیست ها به کار گرفته می شود تا به پاریس برود و یک دگراندیش که سابقاً استاد فلسفه اش بوده به قتل برساند...