یک زن جوان پس از اینکه برای تحویل یک نامه اخراج به یک زاغه مرموز می رود، او را میربایند و تحت یک طلسم قرار می دهند. زمانی که بیدار می شود، متوجه می شود که در یک چرخهی قتل، پارانویا و یکسری برخوردهای عجیب و غریب گیر افتاده است...
در یک بار یک مشتری به صاحب آنجا نصیحت می کند که بار خود را ببندد چون موجوداتی ترسناک به بار خمله خواهند کرد . اما صاحب آنجا به حرف او توجهی نمی کند تا اینکه موجودات حمله می کنند . حالا افراد آنجا گیر افتاده اند و باید خود را از آن بار نجات دهند و …