
جک مبری یک افسر عفو مشروط زندان است که تنها چند هفته ای به بازنشستگی اش مانده. از آخرین پرونده های که او باید رسیدگی کند، پرونده جرالد کریسون معروف به استون است که به جرم حریق به عمد به زندان افتاده است. جک در ابتدا تمایل چندانی به آزادی او ندارد اما استون از همسرش لوکتا میخواهد تا رضایت جک را بگیرد. لوکتا خود را به جک نزدیک کرده و تصمیم دارد با او رابطه برقرار کند. تصمیمی که زندگی هر سه نفر را آشفته میکند ...

فیلم بر اساس اتفاقات واقعی است که در سال ۱۹۶۰ در شهری در ایالت آلاسکا اتفاق می افتد و به علت نوع خاص اتفاقات پلیس و FBI آن را مسکوت و بایگانی کرده اند. در آن سال ها گزارشاتی مبنی بر ربوده شدن انسان ها ارسال می شد. در سال ۷۲ یک دکتر روانشانس به بررسی اتفاقات پرداخت اما بررسی ها و تحقیقات او انتشار پیدا نکرد تا اینکه خود دکتر تایلر در سال ۲۰۰۲ مطالب را بازگو و افشا کرد. ماجرا از این قرار بود که در شهر نوم افراد محلی نوعی ارتباط روحی با بیگانه ها و فضایی ها برقرار می کردند که انواع مختلفی داشت نوع اول دیدن بود نوع دوم به جا ماندن مدارک و شواهد بود . نوع سوم برقراری ارتباط با بیگانه ها ، تماس یا برخورد مستقیم بود و در ارتباط نوع چهارم انسان ها توسط بیگانه ها ربوده می شدند …

قرن بیست و یکم، آینده. وایولت در جهانی توتالیتر زندگی می کند که توسط داکسوس اداره می شود. وایولت در گذشته انسان بوده و شوهر دانشمندش به دست نیروهای پلیس داکسوس به قتل رسیده است. وایولت که برای دستیابی به قدرت های فوق طبیعی خود را تبدیل به نیمه انسان و نیمه خون آشام کرده، قصد دارد تا از داکسوس انتقام بگیرد...