

در سدهی پانزدهم میلادی، شعلههای کمفروغ اکتشافات عصر رنسانس، به تازگی در پهنهی اروپا زبانه میکشند. با این وجود، در همین دوران، آنانی که گام در وادی نوآوری و کشف مینهند، به جرم بدعتگذاری و کفر، به کام آتش سپرده میشوند. در سرزمین لهستان، کودکی اعجوبه به نام رافال، امید میرود تا در آیندهای نزدیک، به یکی از نوابغ علم الهیات بدل گردد. اما سرنوشت، مسیر دیگری برای او رقم میزند؛ دیدار با مردی مرموز، رافال را به راهی رهنمون میسازد که فرجام آن، دستیابی به حقیقتی بدعتآمیز و ارتدادی است.


این داستان علمی تخیلی در آینده ای روایت می شود که در آن منظومه شمسی تحت سلطه فدراسیون های تجاری قرار دارد که در تعارض مداوم با یکدیگر هستند. برای فرار از وطن محدود کننده ژاپن، و با توصیه دوست آشپز نظامی خود پاپکین، آکیرا در یک واحد نظامی فدراسیون تجاری که به سمت زمین پرتاب می شوند، عضو می شود. این نظامیان به خاطر نرخ جانباختگی ۷۰ درصدی شان مشهور هستند و به آنها “یاکیتوری” گفته می شود چرا که بسیار قابل از دست دادن هستند.