یک سرخپوست پیر و نوه ۱۶ ساله اش در حال رانندگی به سمت داکوتای جنوبی هستند، در طول راه پدربزرگ برای نوه اش داستان ها و افسانه هایی از سرخپوستان قدیم را تعریف میکند و...
قرن نوزدهم،نیومکزیکو.پدری به خانه بر می گردد به امید اینکه با دختر بالغش "مگی" ارتباط برقرار کند.دختر او ربوده شده و این اتفاق آنها را وادار می کند با هم همکاری کنند تا او را بازگردانند...
دو دختربچه به همراه پدرشان به خانه ای در دهکده نقل مکان می کنند تا به مادر بیمارشان نزدیک تر باشند. آن ها در جنگل های نزدیک دهکده موجوداتی سحر آمیز بنام «تو تو رو» را پیدا می کنند و خیلی زود با آن ها دوست می شوند.