
«رندل پاتریک مک مورفی» (جک نیکلسون) را به جرم تجاوز دستگیر میکنند و به حکم دادگاه او را برای بررسی وضعیت روانی اش به بیمارستان روانی ایالتی میفرستند. مک مورفی، با مقررات سخت و غیر انسانی تیمارستان که توسط زن سرپرستاری (لوئیز فله چر) اعمال میشود مخالفت میکند...

»ماکس بيالي استاک« (موستل)، يکي از تهيه کننده هاي برودوي و متخصص سرکيسه کردن بيوه زنان مسن، روزهاي بي پولي اش را مي گذراند، تا اين که حسابدارش، »ليوبلوم« (وايلدر) به او مي گويد که يک نمايش ناموفق مي تواند پول سازتر از يک نمايش پرفروش باشد، به شرط آن که بيش از حد مورد نياز حمايت مالي جلب کنند...

خلافكارى به نام » ديو كانوى « ( فورد ) هر روز يك سيب از » آنى « ( ديويس )، پيرزن فروشنده ى دورگرد و دائم الخمر مى خرد، چون تصور مى كند كه با اين كار خودش را از گزند مافيا در امان نگه مى دارد. تا اين كه دختر » آنى « ( آن مارگرت )، با اين تصور كه مادرش خانمى ثروتمند است، مى خواهد به ديدنش بيايد. حالا » ديو « و عده ى بسيارى دست به دست هم مى دهند تا از » آنى « يك » خانم « بسازند.