
«ویر پراتاپ سینگ» (شاهرخ خان) یک خلبان در نیروی هوایی هند است که روزی یک زن زیبای پاکستانی بنام «زارا هیات خان» (پریتی زینتا) را می بیند. با وجود اینکه اکثر هندی ها میانه ای با پاکستانی ها ندارند، ویر بعد از چند ملاقات اولیه عاشق زارا می شود، اما بزودی در میابد که او نامزد یک پاکستانی ظالم و کج خلق است. یکی از دوستان زارا به ویر می گوید که زارا هم حس مشابهی به او دارد، و قصد دارد نامزدی اش را بهم بزند. اما وقتی که ویر به دنبال زارا می آید، اتفاقاتی غیر منتظره رخ می دهد و او به زندان می افتد. بیست سال بعد، ویر که هنوز پشت میله های زندان است، می فهمد که قرار است پرونده اش دوباره به جریان بیفتد...

راج ( شاهرخ خان ) روستا زاده ای است از طبقه متوسط که به دنبال بلند پروازی های شخصی به شهر بمبئی آمده است و در آنجا شرکت حمل و نقل کوچکی را تاسيس کرده و آنقدر ساده و بی تکلف است که در مواقع ضروری خود رانندگی کاميونها را بر عهده ميگيرد . راج در يک تصادف با پريا ( رانی موکرجی ) ملاقات ميکند ٬ دختری شيک و امروزی که در يونان به دنيا آمده و تربيت شده و اکنون در هند طراح لباس است...

«یشواردان ریچارد» (آمیتاباچان) زندگی ثروتمندانه ای همراه همسرش و دو پسرش «راهول» (شاهرخ خان) و «روهان» (هریتیک روشن) دارد. راهول پسرخوانده ی این خانواده است، اما آنها همچون پسر خودشان با او رفتار می کنند. آنها به دنبال یک عروس مناسب برای پسر بزرگشان، راهول هستند، و دختری جوان بنام «ناینا» را برای او پیدا می کنند. اما راهول با وجود مخالفت خانواده اش، عاشق دختر دیگری شده است و ...