یک جادوگر جوان به نام سامانتا با یک فانی به نام «دارن» آشنا می‌شود و با او ازدواج می‌کند. او سعی می‌کند که از قدرت‌های جادوییش استفاده نکند و مانند سایر زن‌ها خود کارهایش را انجام دهد. این در حالی است که خانوادهٔ جادوگرش از این وصلت راضی نبوده زیرا دارن جادوگر نیست و مدام در زندگی آن دو دخالت می‌کنند.
یک زندانی سابقه دار و یک پروفسور حقوق محافظه کار برای کمک کردن به معلم مدرسه ای با هم رقابت می کنند...
در سالن نمایش یک هتل مجلل،کارگردانی به نام "نیکولف" نمایشی را برای پرداخت هزینه های خود آماده می کند."خانم پرنتیس" که از نمایش پشتیبانی می کند،دوست دارد دخترش "آن" با میلیونری به نام "تی موزلی" ازدواج کند اما "آن" عاشق "دیک کرتیس" است...
ناپدید شدن افراد مختلف و چند جسد خبرنگاری را به یک موزه مومی هدایت می کند، مکانی که رازی وحشتناک در آن نهفته است...
"جیمز آلن" که به اشتباه متهم شده است، سالهای زیادی را باید با پاهای زنجیر شده بگذراند. او موفق به فرار می شود اما گذشته اش بار دیگر به سراغش می آید...
"ریکو" تبهکاری جاه طلب به شهری بزرگ در شرق رفته و به همراه دوستش "ماسارا" به گروه "سم ویتوری" می پیوندد.او به سرعت رهبری گنگسترها را به عهده گرفته و با عنوان "سزار کوچک" شناخته می شود.در سرقتی از یک کلاب شبانه او کمیسر جنائی "آلوین مک کلور" را به قتل می رساند اما دوستش "جو" شاهد قتل می شود...