
در سال ۱۹۷۸، در شهر بوستون گروهی از باند های قاچاق اسلحه تصمیم می گیرند با یکدیگر شراکتی بزرگ انجام دهند تا هریک از آنها در این معامله سود ببرند.آانها اسلحه های زیادی را در یک انبار مخفی جاسازی میکنند تا بعدا با قاچاق کردن شان، بتوانند پول هنگفتی را وارد جیبشان بکنند. ولی اختلافاتی که بین آنها به وجود می آید و ...

داستان در مورد پسربچه ای ۵ ساله و با روحیه بنام جک می باشد که مادر دلسوزش از او مراقبت می کند. مثل تمام مادرهای مهربان دیگر، مادر جک هم خودش را وقف جک می کند تا او خوشحال و در امان باشد. اما زندگی آنها معمولی نیست، آنها درون مکانی محبوس شده اند که آن را اتاق می نامند. تا اینکه سرانجام حس کنجکاوی جک، مادر را مجبور می کند که ریسک کند از آنجا فرار کنند و دنیای بیرون را ببینند...

گوردن (کالین کویین) به دو دخترش، اِمی و کیم، می گوید که در حال جدا شدن از مادرشان می باشد. گوردن سعی می کند به دو دختر کوچکش این موضوع را تفهیم کند که جدایی اش از مادر بچه ها به این دلیل هست که تک همسری معنی ندارد و آدمها باید در ارتباطاتتشان آزاد باشند و به یک نفر بسنده نکنند! حال سالها از آن جریان می گذرد و اِمی (اِمی شومر) تبدیل به نویسنده جوانی شده که به اعتقادات پدرش پایبند مانده است. اِمی مشروبات الکلی زیادی مصرف می کند و با افراد زیادی وارد رابطه می شود اما هرگز به رابطه پایبند نمی ماند و سراغ فرد دیگری می رود. با اینحال وی با یک دکتر جذاب به نام آرون (بیل هیدر) آشنا می شود که باعث برهم ریختن معادلات ذهنی اش درباره عشق می شود و...