
یک جراح چشم مشهور که در سطح جهانی شناخته شده است، با چالشی بزرگ روبرو میشود. دختری یتیم که نابینا است به مطب او میآید و از او تقاضای بینایی میکند. این چشمپزشک که در دوران انقلاب فرهنگی چین بزرگ شده و سختیهای زیادی را پشت سر گذاشته است، باید از تجارب و انعطافپذیری خود برای کمک به این دختر و بازگرداندن بینایی او استفاده کند.


دنی رند، یکی از اهالی متمول شهر نیویورک است که در کودکی به همراه والدینش به کشور تبت سفر میکند. اما قبل از رسیدن به مقصد، هواپیمای آنها سقوط میکند و والدین او جان خود را در این سانحه از دست میدهند. دنی توسط اهالی کان لان نجات داده میشود و آنها فنون کونگ فو را به او می آموزند و در نهایت بخاطر توانایی هایش ملقب به "آیرون فیست" (مشت آهنین) میشود. پس از رسیدن به دوران جوانی و بلوغ، دنی به شهر نیویورک بازمیگردد و کنترل شرکت چند صد میلیون دلاری پدرش را بار دیگر به دست میگیرد و همزمان سعی میکند شهر را به روش خودش از جرم و جنایت پاکسازی کند...