داستان این فیلم که مدت کوتاهی قبل از رویدادهای «امیدی تازه» (A New Hope) رخ داده، متمرکز بر گروهی از جاسوسهای شورشی است که نقشه میکشند تا «ستاره مرگ»، سلاح جدید امپراتوری کهکشانی را پیدا کرده و بدزدند...
یک جوان ایرانی (مازیار جُبرانی) برندهی قرعهکشی گرین کارت آمریکا شده و به لسآنجلس میآید تا شاید به آرزوی بزرگش جامهی عمل بپوشاند. اما او درگیر توطئه ای می شود که میتواند آغازگر یک جنگ جهانی باشد...
این فیلم یک روز از زندگی «ادی منیکس» (جاش برولین) در هالیوود دهه ۱۹۵۰ را به تصویر می کشد، که مشکلات بازیگران و اشخاص معروف را در شرکت حل میکند. ماجرا از جایی شروع می شود که یکی از بازیگران اصلی از سر صحنه ناپدید میشود، و ادی دچار دردسری بزرگ می شود...
موضوع درباره مرد جوانی است که با حقه و کلک مجبور شده تا پدربزرگش را با نقش آفرینی دنیرو که یک ژنرال سابق ارتش است برای تعطیلات تابستانی به فلوریدا برساند. پدربزرگش فکر میکند که نوهاش میخواهد ازدواجی بکند که برای آن درست تصمیم نگرفته است.
مدیسون، مادری تنها به همراه فرزندش شبانگاه با صدایی عجیب از خواب بیدار می شوند. مدیسون که متوجه حضور شخص دیگری در خانه شده، با دوست پسر دانشمندش نیکولای تماس می گیرد و درخواست کمک می کند...
فیلم برگرفته از داستان «نوح» است که در آن کل جهان قرار است به زیر آب برود و در این میان شخصی به نام «نوح» (راسل کرو) کشتی بزرگی را میسازد و از تمامی حیوانات یک جفت را سوار میکند تا مانع منقرض شدن نسل آنها شود...