

در دنیای آیوی، ستارگان همه چیزند. آیوی یک رامکننده است که ماموریتش زیر نظر گرفتن حیوانات و موجودات وحشی است، اما او هم بدون ستاره به دنیا آمده است! با جانش در خطر، آیوی به جنگل پناه میبرد و در آنجا با اسلایم کوچک و ضعیفی به نام سورا آشنا میشود - تنها موجودی که آیوی قادر است زیر نظرش بگیرد...


لوسیوس مدستوس، یه معمار روم باستان، به خاطر این که ایده های جدیدی به ذهنش نمیاد، دچار مشکل شده و به دنبال شغل می گردد. دوستاش به خاطر این که رفتار و شخصیت اون ملال آور شده، تصمیم میگرن که برای استراحت اونو به یه حمام عمومی ببرن. به دلیل شلوغ بودن و ازدحام جمعیت نمی تونه ازون جا خارج بشه و تصمیم می گیره که سرشو ببره زیر آب. اون زیر یه تونل مخفی پیدا می کنه که اونو به یه حموم عمومی ژاپنی مدرن در زمان حاضر منتقل می کنه و این کار سبب می شه تا ایده ها و الهام های جدید برای ساخت سازه های جدیدش مهیا بشن. اون که کله اش پر از دانش هاییست که به نظر بسیار جلوتر از زمان خودش میاد، تمام تلاشش رو می کنه تا چیزایی را که پیدا کرده مجددا از نو بسازه که عموما از نظر کیفی به خاطر شرایط زمانی پایین تر از موارد موجود در زمان مدرن هستن. اما به نظر میاد که نبوغ خالص اون به تنهایی برای جلب نظر شهروندان و بازیابی شهرتش به عنوان یه معمار کافی باشه.

میدوریا، شوتو و باکوگو با بزرگترین آشوب تاریخ بوکو نو هیرو آکادمیا روبرو میشن و فقط دو ساعت زمان دارن تا دنیا رو نجات بدن! در حالی که این سه دانشآموز برای کارورزی رفتن پیش قهرمان نامبروان، اندوور؛ میدوریا و دوست جدیدش رودی به جرم نکرده، تو لیست تحت تعقیبای اینترپل قرار میگیرن. آیا دکو و دوستش میتونن هیومرایز رو در نابود کردن تمام کوسههای جهان ناکام بذارن؟


«سِی» یک کارمند ۲۰ ساله است که به دنیایی کاملا متفاوت منتقل می شود. متاسفانه طی آیینی که «سِی» را احضار کردند، دو نفر را بجای یک نفر به این دنیا منتقل کردند. و همه مردم دختر دوم را به «سِی» ترجیح می دهند! ولی این شرایط چندان هم برای «سِی» بد نبود، او کاخ سلطنتی را ترک می کند و با جادویی که تازه بدست آورده بود، فروشگاه های ساخت معجون و لوازم آرایشی تاسیس کرد. تجارت هم رفته رفته در حال رونق گرفتن بود، و این زندگی ممکن است که زندگی چندان بدی هم نباشد...


درحالی که نیمهشب مشغول قدمزنی بود صدایی اسرارآمیز توجه او را به خود جلب میکند و به سوی صدا روانه میشود. «آی اوتو»، دختری ۱۴ ساله با دنبال کردنِ صدا یه تخممرغ پیدا میکنه. صدای موردنظر با لفظی مجابکننده خطاب به «آی» میگوید: «اگر خواهان تغییر آینده هستی، فقط کافیه همین الان تصمیم بگیری. حالا، به خودت باور داشته باش و اون تخممرغ رو بشکن.»


وقتی یه تراژدی خونوادگی زندگیش رو زیر و رو میکنه، تورو هوندای دبیرستانی ۱۶ ساله مجبور میشه زندگیش رو به دست بگیره و بره... به یه چادر! بدبختانه خونه جدیدش رو توی یه ملک شخصی متعلق یه قبیله مرموز به اسم سوما سر هم میکنه و خیلی طول نمیکشه که مالکین راز اون رو میفهمن. ولی تورو خیلی زود میفهمه که اون خانواده بهش پیشنهاد سرپرستی دادن و سوماها هم رازهای خودشون رو دارن...