وقتی یک هواپیمای حمل و نقل زندانیان در مناطق دورافتاده آلاسکا سقوط میکند و دهها زندانی خشن را آزاد میکند، تنها کلانتر منطقه باید از شهری که قسم خورده است آن را امن نگه دارد، محافظت کند.
این داستان درباره سه دوست دوران کودکی به نامهای نورا، جینی و مری است که هر تابستان را در یک اردوگاه تابستانی با هم میگذراندند. سالها بعد، زمانی که فرصتی برای دور هم جمع شدن در یک اردوی تابستانی دوباره به وجود میآید، آنها از آن استقبال میکنند.
پس از اینکه لونلا، فوق نابغه ۱۳ ساله، به طور تصادفی تی رکس، دایناسور شیطان، ده تنی را از طریق یک گرداب زمانی به شهر نیویورک امروزی می آورد، این دو با هم همکاری می کنند تا از قسمت پایین ایست ساید شهر در برابر خطر محافظت کنند.
هنگامی که کورت جنتری، ماهرترین آدمکش سیا، با نام مستعار سیرا سیکس، بهطور تصادفی اسرار تاریک آژانس را فاش میکند، به یک هدف اصلی تبدیل میشود و توسط همکار سابق روانیاش لوید هانسن و قاتلان بینالمللی در سراسر جهان تحت شکار قرار میگیرد...
در آینده ای دور از انتظار، مدت هاست که نسل بشر قدرت بینایی خود را از دست داده اند و جامعه باید راهی جدید برای ساختن، تعامل با یکدیگر، شکار و بقا پیدا کند. همه اینها زمانی که دوقلوهایی به دنیا می آیند که قدرت بینایی دارند تغییر می کند...