میراندا پرسلی از نیویورک به نشویل می رود تا به یک آهنگساز تبدیل شود. در یک مصاحبه ناموفق او با جیمز رایت با استعداد آشنا می شود. در طول تنها چند روز آنها با هم ازدواج می کنند و...
سال ۱۹۶۹. دو جوان به نامهاي «مارتي» و «کازمو» با نفوذ به سيستم کامپيوتري يک بانک، مقداري پول از حساب حزب جمهوري خواه بيرون مي کشند. «کازمو» را FBI دستگير مي کند، اما «مارتي» با خوش شانسي مي گريزد. بيست سال بعد سر يک جعه ي سياه ـ که حاوي مدرن ترين دستگاه کدشکن کامپيوترهاست ـ «مارتي» (ردفورد) رودرروي «کازمو» (کينگزلي) قرار مي گيرد...
سال ۱۹۶۳، یک شب پیش از اینکه ادی و دوستانش به ویتنام برسند. آنها یک بازی کثیف را آغاز می کنند، همه آنها به دنبال زنی رفته و هر کدام که زشت ترین زن را پیدا کند برنده است. ادی زنی تنها به نام رز را پیدا می کند و...
«مايک» (فينيکس)، پسري جوان، تنها و غشي است که دنبال مادري مي گردد که سال ها نديده است. او با «اسکات» (ريوز)، پسر متمرد شهردار پورتلند آشنا مي شود و آن دو ماجراجويي هاي مشترکي را با هم تجربه مي کنند...
جوئی و روزالین در یک پیتزا فروشی کار می کنند.او فکر می کند جوئی همه وقت خود را برای راحتی آنها کار می کند اما وقتی متوجه می شود چندین سال است که به او خیانت می کند دنیایش به هم می ریزد.با توجه به کاتولیک بودنش طلاق ناممکن است به همین دلیل با همراهی مادر و بهترین دوستش تصمیم می گیرند او را به قتل برسانند...
«اينديانا جونز» (فورد) پروفسور باستان شناسي است که براي برگرداندن اشياي تاريخي به موزه ها مي جنگد. مجموعه داري ثروتمند به نام «والتر» (گلاور) به او مي گويد که پدرش «دکتر جونز» (کانري) متخصص قرون وسطی، در ميانه ي جست و جو براي يافتن جام مقدس ناپديد شده است و «ايندي» سعي مي کند جاي او را پيدا کند.
پسر بزرگ خانواده ای که سالهاست از دست دولت فراری اند بزرگ شده و می خواهد برای خود زندگی جدا داشته باشد...
یک مامور اف بی آی که تلاش می کند راز خانواده ای آمریکایی به عنوان جاسوسان شوروری را برملا کند بطور ناخواسته با پسر آنها رابطه ای دوستانه برقرار می کند و ...
یک مخترع عجیب خانه خود را می فروشد و خانواده خود را به آمریکای مرکزی می برد تا در وسط جنگل یک کارخانه یخ بسازد...