به کروشات و نیروهای تحت امر او در «سن تروپه» مأموریت خطیری از سوی دولت واگذار میشود -حفاظت از جان چهار بانوی افسر زیبا - اما چند روز بعد این بانوان توسط مجرمین ناشناس ربوده میشوند و...
در تعطیلات تابستانی، دو دختر مدرسه‌ای کاتولیک وقت پیدا می کنند که شیطان پرست شوند و یک سری بازی‌های خطرناک و بیمارگونه انجام دهند...
همه سربازان جوخه سواره نظام «سن تروپه» بازنشسته شده اند، اما هیچ قدرتی نمی‌تواند مانع آنها در برقراری نظم و حمایت از قانون شود...
«کوری» (دلون) پس از پنج سال حبس از زندان آزاد می شود. کمی بعد او با «ووگل» (ولونته)، خلافکار فراری، و «ژانسن» (مونتان)، پلیس سابق الکلی و تیراندازی چابک دست هم راه می شود. آنان با موفقیت چهار میلیون دلار جواهرات باارزش را از محل نمایش شان می دزدند و در این جا متوجه می شوند که مال خرشان معامله را برهم زده است...
ژاندارم کروشوت با ژوزفا بیوه ملاقات می کند. آنها به سرعت عاشق هم می شوند اما دخترِ کروشات ، جوزفا را دوست ندارد و مصمم است که از عروسی به هر طریق لازم جلوگیری کند...
صاحب رستوران فرانسوی درجه یک، مسیو سپتایم، زمانی که یکی از مهمانان معروفش ناپدید می شود، درگیر یک جنایت می شود...