
مارگارت خمفریز کارمند تامین اجتماعی در انگلستان یک روز با شارلوت کوپر مواجه میشود که مدعی است سالها پیش به استرالیا فرستاده شده و از مارگارت میخواهد که مادرش را در اینجا پیدا کند. پس از اقدام مارگارت، این مادر و دختر به هم میرسند و در کنار هم آرام میگیرند. مارگارت تصمیم میگیرد در مورد نمونههای مشابه تحقیقی انجام دهد و به زودی متوجه میشود که چند دهه قبل طبق توافقی که میان دولت انگلستان و استرالیا انجام شده بود، بچههای بی سرپرست یا بچههایی با خانوادههای مشکل دار از انگلستان اخراج و به استرالیا فرستاده شدهاند. شارلوت تصمیم میگیرد این موضوع را با جدیت بیشتری دنبال کند و...

در سال ۱۸۹۹ در پاريس شاعر فقير و جوان اسکاتلندي به اسم «کريستين» (اوان مک گرگور) زندگي مي کند. او پس از مدتي به يک کلوب پنهاني به اسم «مولن روژ» در محله بدنام «مونت مارتي» که فعاليتهاي زير زميني در زمينه هايي چون مواد مخدر دارند مي پيوندد. او ناگهان خودش را گرفتار يک رابطه عاشقانه حزن انگيز و آتشين با گرانترين ستاره گروه (نيکول کيدمن) که مشهورترين فاحشه شهر نيز مي باشد مي بيند...