
«جانی انگلیش» که یک کارمند جزء در سازمان جاسوسی انگلیس است. پس از اینکه تمام جاسوسان تحت امر سازمان در یک سانحه انفجار کشته می شوند وظیفه تازه ای به او محول می شود. این مامور دست و پاچلفتی باید وظایف یک جاسوس تمام عیار سازمان را بر عهده بگیرد و در اولین ماموریتش باید توطئه های فردی فرانسوی به اسم «پاسکال سواج» را که جواهرات سلطنتی را به سرقت برده و مقاصد سوئی در سر دارد را خنثی کند.

سال ۱۹۱۰. «هلن» (بانم کارتر) و «مارگارت اشلگل» (تامپسن) با برادرشان، «تيبي» (راس ماگنتي) با خانواده ي «ويلکاکس» آشنا مي شوند. «خانم ويلکاکس» (ردگريو) با «مارگارت» طرح دوستي مي ريزد و هنگام مرگ وصيت مي کند که ملک روستايي هواردز اند به «مارگارت» برسد. اما «هنري ويلکاکس» (هاپکينز) و بچه هايش وصيت نامه را از بين مي برند و پس از چندي «هنري» به «مارگارت» پيشنهاد ازدواج مي دهد.

"بری کوهلر" شکارچی جوان نازیها،گروهی از افسران سابق اس اس را که در پاراگوئه قرار ملاقات دارند ردگیری می کند.نازیها که توسط دکتر "منگله" رهبر می شوند در حال برنامه ریزی چیزی هستند.شکارچی سالخورده نازیها،"ازرا لبرمن" ابتدا به یافته های او علاقه ای نشان نمی دهد اما وقتی چیزی درباره نقشه شان می گوید مشتاق می شود و...


این مجموعه کمدی داستان طنزآمیزی دارد و در هتلی در روستای "دوون تاون" در خطه تورکی در شمال انگلستان رخ میدهد. در این مجموعه چهار آدم داستان زن و شوهر صاحب هتل، سرآشپز و یک خدمتکار هستند. "جان کلیز" در نقش "بزول فولتی" مردی عصبی و اغلب گستاخ است، "پرونلا اسکیلز" در نقش همسر او، "سیبل فولتی" زنی است آرمانگرا و ریاست طلب و ...