
سال ۱۸۲۷. پس از دفن جسد «لودويگ و ان بتهوون» (اولد من)، «آنتون شيندلر» (کرابه)، دوست و ناشر آثارش نامه اي در کشوي ميز تحريرش پيدا مي کند که در آن، همه ي دارايي معنوي و آثارش را به زني مجهول که او را محبوبه ي ابدي اش خوانده، تقديم کرده است. «شيندلر»، تنها از سر کنجکاوي براي کشف اين تنها نکته ي مجهول زندگي «بتهوون»، جست و جوي خود را آغاز مي کند.

دهه ۱۸۷۰ در نیویورک وکیلی بنام «نیولند آرچر» ( دنیل دی لوییس ) با دختری بنام «می ولاند» ( وینونا رایدر ) از خانواده مینگوت نامزد می شود. آرچر می خواهد عروسی هر چه سریعتر برگزار شود، اما از طرف دیگر هر روز بیشتر مجذوب دختر عمه نامزدش، «الن اولنسکا» (میشل فایفر) می شود...

"مایک پرچ" کارآگاه خصوصی اهل نیویورک است که در پیدا کردن افراد گمشده تخصص دارد.او پرونده زنی اسرارآمیز را که "گریس" می نامد به عهده می گیرد.او از فراموشی رنج برده و هیچ خاطره ای ندارد.او کابوسی درباره قتل یک پیانیست به دست همسرش "رومان" در اواخر دهه۴۰ می بیند و "چرچ" سعی می کند این ماجرا را حل کند...

جوئی و روزالین در یک پیتزا فروشی کار می کنند.او فکر می کند جوئی همه وقت خود را برای راحتی آنها کار می کند اما وقتی متوجه می شود چندین سال است که به او خیانت می کند دنیایش به هم می ریزد.با توجه به کاتولیک بودنش طلاق ناممکن است به همین دلیل با همراهی مادر و بهترین دوستش تصمیم می گیرند او را به قتل برسانند...