

الیس یک پلیس خشن و خشمگین است که از نقش خود به عنوان یک کارآگاه به واحد دریایی تنزل پیدا کرده است، در حالی که مکس یک کلاهبردار باهوش است که یک زندگی گذرا دارد و از هر کسی که ملاقات می کند کلاهبرداری می کند. هنگامی که مکس دستگیر می شود و در پایان به الیس کمک می کند تا یک جنایت محلی را حل کند، به این دو فرصت داده می شود تا خود را نجات دهند، الیس به کارآگاه باز می گردد و مکس در صورتی که بتوانند به یکدیگر اعتماد کنند و با هم کار کنند، خارج از زندان می ماند.


با پیروزی نازیها و متحدانشان در جنگ جهانی دوم، در اولین اقدام بعد از تصرف آمریکا این کشور را به سه بخش مختلف تقسیم میکنند. دولتی از سوی ژاپن ایالتهای نزدیک به اقیانوس آرام که ایالات غربی رشته کوه های راکی را در بر میگیرد در کنترل خود دارند و از سویی دیگر دولتی دست نشانده از سوی نازی ها کنترل امور ایالات شرقی رشته کوه های راکی را در اختیار دارند و منطقه ای در نزدیکی این رشته کوه را به عنوان منطقه بیطرف و مرزی بین این دو حکومت در نطر گرفته اند...

داستان در سال ۱۹۴۹ رخ می دهد و درباره ی یک تاجر میانسال بنام "هری آلن" (کریس کوپر) است، که با "کی نسبیت" (ریچل مکآدامز)، یک بیوه ی بازمانده از جنگ رابطه دارد. او به یکی از بهترین دوستانش که تنها و افسرده است پیشنهاد می دهد که دیداری با معشوقه اش داشته باشد، بلکه از تنهایی اش کاسته شود...