کبیر خان (شاهرخ خان) یک از بازیکنان تیم ملی هاکی هند است که طی ماجرایی او را محکوم به خیانت به تیم می کنند و او را از تیم اخراج میکنند و او برای بازگشت دوباره به وضعیت قبلی و محبوبیت دوباره خود مسعولیت مربیگری اولین تیم ملی هاکی زنان هند را در دست میگیرد و ...
باباورائو ، راجو و شیام خوشبختانه زندگی می کنند. با این وجود ، پول لذت ثروت را به همراه دارد و با این کار طمع کسب درآمد بیشتر را نیز به همراه دارد. و بنابراین ، راجو با یک شخص ناخوشایند به عنوان یک سرمایه گذار ناآگاه ، یک بازی جدید را آغاز می کند.
در سال ۱۹۸۳، هنگامي که هند هنوز مستعمره ي بريتانيا بود، حاکم نظامي منطقه، «سروان راسل» (بلکتورن)، شرط مي گذارد که اگر اهالي دهکده ي «چامپانر» بتوانند مردانش را در بازي کريکت شکست دهند، کل ايالت را براي مدت سه سال از پرداخت ماليات معاف خواهد کرد.
ویکی، یک تاجر، عاشق برادر کوچکترش پرم است که وقت خود را به تعقیب زنان می گذراند. خانواده احساس می کنند که منشی سپنا همسر خوبی برای ویکی خواهد بود، اما او در حال حاضر عاشق پریم است.
«عمار» و «پرم» دو رقیب عشقی هستند که هر دو یک دختر را دوست دارند، با این حال سعی دارند او را از خطراتی که از سوی یک تبهکار شرور تهدیدش می کنند نجات دهند...