
جورجیا برای تعقیب یک مرد به یونان رفته است. چند سال بعد او در یک جزیره خارجی تنها و آواره می شود. سرانجام اشتیاق او به تاریخ منجربه این می شود تا او به شغل راهنمای تور برسد. اما او خسته شده است و احساس می کند کفی ( نوعی طلسم فریبده یونانی ) خود را از دست داده ست. او معمولا باید با افراد مسن و ناجور سروکله بزند و همین حوصله اش را سر می برد ، تا اینکه اینبار راننده اتوبوس این گروه توریستسی ایرو (ریچارد دریفاست) که شخص کم صحبت و متینی است ، زندگی را در نظر او عوض می کند. جورجیا می فهمید که عشق واقعی در نزدیکی او ست و …

«اشلي» (لوهان) هميشه از آن دخترهايي بوده که از هر نظر شانس آورده اند. در عوض «جيک» (پاين) اصلا شانسي در زندگي نداشته، دست و پا چفلتي است و هميشه هزار تا بلا سرش مي آيد. اين دو نفر در يک، جشن بالماسکه ي پر رزق و برق به طور اتفاقي با هم آشنا مي شوند و تماسي زودگذر باعث مي شود که ستاره ي شانس شان با هم تاخت زده شود....

«گریسی هارت» (بولاک)، یکی از مأموران سرسخت FBI به خاطر اخلاق بد و پرخاش گرش، دوستان زیادی ندارد. قابلیت های واقعی «گریسی» زمانی محک می خورد که محل برپایی مراسم انتخاب ملکه ی زیبایی ایالات متحد مورد تهدید یک تروریست قرار می گیرد و او مأموریت می یابد تا با نفوذ در مراسم، به غائله خاتمه دهد.