سوپرمن قبول می کند تا قدرتش را بدهد و در عوض با لوئیس ازدواج کند، اما غافل از اینکه ۳ دشمن کریپتونی او در حال آمدن به زمین و فتح آن هستند...
«راس وبستر» (وون)، غول تجارت قهوه، با استفاده از تکه اي کريپتونيک سعي مي کند «سوپر من» را نابود کند، اما فقط موفق مي شود شخصيت مثبت او را از بين ببرد. با اين همه سرانجام سوپرمن به خود مي آيد.
«ژنرال زد» (استامپ) و هم دستانش «اورسا» (داگلاس) و «نون» (اوهالوران)، به طرز غير منتظره اي در اثر انفجار يک بمب هيدروژني در فضا از اسارت آزاد مي شوند و براي گرفتن انتقام از«سوپرمن» (ريو)، پسر «جورال»، به زمين مي آيند...
یک مزدور بریتانیایی به کوبا می رود تا به ارتش "ژنرال باتیستا" فاسد آموزش دهد تا در مقابل چریکهای "کاسترو" مقابله کنند...
رابین هود سالخورده پس از بیست سال از جنگ های صلیبی باز می گردد تا برای آخرین بار نظر خدمتکار ماریان را جلب کند، اما او تبدیل به یک راهبه شده و از بازگشت او استقبال نمی کند...
چهار تفنگدار از ملکه و خیاطشان در مقابل "کاردینال ریچیلیو" و "میلادی" محافظت می کنند...
یک کشتی عظیم مسافربری عازم نخستین مسافرت بهاره خود شده است. غریبه ای که خود را جاگرنات (نیروی نابودکننده) معرفی می کند با نماینده کشتی در لندن، نیکلاس پورتر (هولم) تماس می‌گیرد و اعلام می کند هفت بمب، هر کدام حاوی نیم تن مواد منفجره، در کشتی جاسازی شده است و گروهی برای خنثی کردن بمب‌ها وارد عمل می شوند که...
یک شمشیرزن جوان به پاریس می آید و با سه دوست تفنگدار با افراد شرور، عشق، ماجراجویی و دسیسه روبرو می شود...
داستان درباره یک فرمانده بریتانیایی بی منطق است که سربازان خود را از میان اتفاقات عجیبی در شمال آفریقا و اروپا رهبری می کند...