قرن بيست و سوم.خبرهاي رسيده از مقر فرماندهي استارفليت در سن فرانسيسکو، حاکي از هجوم نيروهاي عظيم ابري شکلي به سوي زمين است. «فرمانده کرک» (شاتنر) فرماندهي سفينه ي قدیمي اينتر پرايز را براي مقابله با اين هجوم به عهده مي گيرد...
داستان فیلم درباره اتفاقات فاجعه "هیدنبورگ" است که طی آن یک بالون هوایی گرفتار شعله های آتش شد...
داستان فیلم در مورد گروهی از دانشمندان است که در مورد یک ویروس بیگانه تحقیق می کنند و سعی دارند جلوی پخش شدن آن در کره ی زمین را بگیرند...
سال ۱۹۲۶. روحيه ي ملي گرايي افراطي چين را فرا گرفته است و همه خواهان خروج خارجي ها از خاک کشورشان هستند. دولت امريکا به قايق جنگي »سان پابلو« مأموريت مي دهد از شهروندان امريکايي منطقه محافظت کند. ميسيونر مذهبي، »آقاي جيمسن« (گيتس) و »شرلي« اکرت« (برگن) معلمه ي مدرسه جزو اين شهروندان هستند....
راهبه ای به نام «ماریا» (اندروز) که به دلیل عشق دیوانه وارش به موسیقی و طبیعت با محیط صومعه هم خوانی ندارد، به عنوان معلمه ی هفت فرزند «ناخدا فون تراپ» (پلامر) به کاخ اشرافی او فرستاده می شود. ناخدا به سفر می رود و «ماریا» بچه ها را با موسیقی آشنا می کند...
«دكتر جان ماركوى» ( جانسن ) دانشمند مردمشناسى كه درگير انجام آزمايشهايى براى شناخت انواع پديدههاى ماوراءالطبيعى است، همراه دو زن كه تجربياتى در زمينهى احضار ارواح دارند - « الينور» ( هريس ) و «تيودورا» ( بلوم ) - راهى يك خانهى اعيانى ۹۰ ساله در نيوانگلند مىشوند كه به پناهگاه ارواح و اهريمنان شهرت دارد.
"جری رایان" پس از درخواست طلاق همسرش، کار خود در نبراسکا را رها کرده و به نیویورک می رود. او با رقاصی به نام "گیتل موسکا" آشنا شده و...
اواخر تابستان ۱۹۵۷، خیابانهای منهتن و رقابت بین دو گروه مهاجر. هر دو گروه تصمیم می گیرند در گردهمایی آخر شب به یکدیگر قدرت خود را نشان دهند. در کشاکش رقص و قدرت نمایی اتفاقی می افتد که فراتر از توان هر دو گروه هست…..
داستان فیلم در مورد «باربارا» زنی است که به قتل متهم شده، و زمان کوتاهی فرصت دارد تا بیگناهی خودش را ثابت کرده و از حکم اعدام رهایی پیدا کند...