"آتونی" بعد از یک پارتی قول می دهد تا "ژولیت" را از یتیم خانه نجات دهد. بعد از بیرون آمدن "ژولیت" مادرخوانده وی در تلاش است تا او را به یتیم خانه برگرداند اما برادر کوچکتر "آنتونی" برای نجات دادن "ژولیت" به او پیشنهاد ازدواج می دهد و او قبول می کند...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
مصداق بارز رسوب... مبتذل و بی محتوا... الان - بعد از ۵۰ سال عبور از موج نو فرانسه- دیگه میشه این حکمو بشکل قاطع داد که : وادیم، نماد کامل اتلاف است...
باورم نمیشه که یه نفر بدونه داره کار بی فایده و احمقانه ای انجام میده و تا آخر عمر به کارش ادامه بده.. شاید وادیم پیش خودش فکر میکرده داره فیلمای خوبی میسازه. اینکه تو همه پیچهای تاریخی، خودشو همرنگ جماعت بکنه و بلاهت بالقوه شو پنهان کنه..
الان اگه یکی مفهوم خلاصه داستان رو بهم بگه ممنون میشم
هه گویی در خود نهنگپنداریه مضمن خود اسیر است و در ساعتی ک میتوانستم به نثر کوندرا چشم بدوزمو دنیایم را ...
وقتیکه وقتیکه اتفاق میافتاد... از پشت دوربیم یکی....
و خدا ن را آفرید :)
و خدا زن را آفرید
عحب خلاصه خفنی!
۱۳ ؟!!!!!
پوسترش که غلط اندازه:))))))))))