دو جایزه بگیر و ماهر و چیره دست به دنبال یاغی فراری که برای سر او جایزه ای تعیین شده هستند. این دو برای بدست آوردن تمامی جایزه علاوه بر مبارزه با فراری باید از پس همدیگر برآیند که در این راه...
دو جایزه بگیر و ماهر و چیره دست به دنبال یاغی فراری که برای سر او جایزه ای تعیین شده هستند. این دو برای بدست آوردن تمامی جایزه علاوه بر مبارزه با فراری باید از پس همدیگر برآیند که در این راه...
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
تمام ژانر های مربوط به این اثر:
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
کاش هیچوقت پیر نمیشد ایستوود ...
گفته های آنتونی مان، استاد وسترن کلاسیک در مصاحبه ای در ۱۹۶۵ درباره ی به خاطر چند دلار بیشترِ لئونه، نظرات رایج منتقدین وسترن اسپاگتی را بخوبی جمع بندی میکند:
«این فیلم فاقد جوهره ی واقعیِ وسترن است. ما داستان مردان ساده ای را باز می گوییم که شرایط، آنها را به اِعمالِ خشونت وا می دارد، نه آدم کشان حرفه ای. در یک وسترن خوب، شخصیت ها در مسیری که آغاز و پایان دارد، خوب و بد زندگی را می آزمایند. اما شخصیت های این فیلم در مسیرشان تنها با سیاهی و زشتی زندگی روبرو می شوند. خبیث ها و زشتی...خدای من! چه قیافه هایی! شاید یکی دو تا از آنها قابل تحمل باشد ولی نه بیست و چهار تا!... به راه انداختنِ هر پنج دقیقه یک تیراندازی، بیانگر هراس کارگردان از این امر است که می داند حوصله ی تماشاگران سر می رود، چرا که شخصیتی که بتوانند با او همراهی کنند را در فیلم نمی یابند... این نوع داستان ها ظرفیتِ بیش از پنج یا شش دقیقه تعلیق را ندارند، نمودار احساسات در آنها باید همچون یک منحنیِ صعودی باشد نه یک نوار قلبی!»
دیدگاه های مثبتی هم که حول این ژانر مطرح شدن -اونهم اگر بشه همردیف با ژانر وسترن قرار داد- از اون تحت عنوان وسترن انتقادی یاد کردند؛ انتقادی، به این سبب که به هجوِ اخلاق گراییِ الگوهای آمریکایی در وسترن های کلاسیک پرداخته... منتها از طرفی این سوال مطرح هست که وسترن اسپاگتی با حذف مؤلفه ی اخلاق، نظام اخلاقیِ جایگزینی هم پیشنهاد داده؟ که پاسخ منفی هست.
نتیجه گیری که از تحلیل این دو دیدگاه مخالف بر میاد این هست که این ژانر پر سر و صدا با اتکای صِرف به نمایش بی پرده ی خشونت و نداشتن شخصیت های مثبت و قابلِ همراهی، فراتر از تقلیدِ الگوی ظاهری، پیش نرفته. البته الگوپذیری از سبک کار وسترن کلاسیک فقط محدود به سینمای ایتالیا نمی شده و دستمایه ی کارگردانان وطنی نظیر احمد صفایی در فیلم تک تازان صحرا و حکمت آقانیکیان در فیلم دشت سرخ در سینمای قبل از انقلاب هم بوده...که خب از حد و حدودِ طبع آزمایی فراتر نرفتن...
صرفنظر از دعواهای جناحی! چه دستور پختش اسپاگتی باشه یا نباشه! بشخصه نمیتونم از هیچ وسترنی لذت نبرم و جاییکه زنده باد گویانم شامل حال جان وین و گاری کوپر و جیمی استوورات میشه نمیتونه شامل حال کلینت ایست وودِ عاصی نازنین نشه! با کمی رجوع به خود و فاصله گرفتن از امراض عصریِ ناشی از پیوستن به متقدم ها و نامبروان ها که دریغ از ذره ای همبستگی در اون رقم پیوستگیها، براحتی میشه هنر رو در رسیدن به این غایت خلاصه کرد: کم و کیفِ لذتی که از اون عاید خودت میشه.
بقیه رو نمیدونم ولی شخصا فکر میکنم چه از لحاظ محتوای داستان و پرداخت شخصیتها بخصوص شخصیت وان کلیف و ایستوود و مهمتر از همه ریتم فیلم که به مانند خوب بد زشت کشدار و بعضا ملال آور نشده این اثر جایگاه بالاتری نسبت به دو اثر دیگر این سه گانه بخصوص بخاطر یک مشت دلار داره
اولین باز این فیلمو وقتی حدود ۱۴ سالم بود دیدم از تلوزیون اون موقع فقط دو شبکه بود ساعت ۱۲ شب هم شد جمهوری اسلامی به پا میگذاشت که برین بخوابین تا امروزم حدود ۱۵ بار شایدم بیشتر دیدم این فیلم رو هم مثل خوب بد زشت حاظرم بازم بشینم تا آخرشو ببینم. بازیگر وسترن فقط کلینت ایستوود بزرگ بهش ۹ میدم
به نظرم ایستوود به دنیا اومده فقط برای بازی کردن واسه فیلمهای وسترن.
لعنننتییییی ایستووود چجوری سیگار برگو میزاره گوشه دهنش ادمو روانیییییی میییییکنه
عاشقتم
سکانس آخر فیلم فوق العاده سنگین بود!! هر کسی نمیتونه عمق معنی سکانس آخر رو بفهمه...
ایستوود خدای فیلم های وسترن