"فردی" و دوستانش شغلی ندارند. آنها تلاش می کنند وقت خود را با چرخیدن بوسیله موتور سیکلت های خود و خالی کردن خشم خود بر سر مهاجران عرب سپری کنند."فردی" عاشق "ماری"، صندوقدار سوپرمارکت محل است. وقتی یک جوان عرب به نام "قادر" به "ماری" پیشنهاد ازدواج می دهد، او و دوستانش تصمیم می گیرند به او درسی بزرگ بدهند...
"فردی" و دوستانش شغلی ندارند. آنها تلاش می کنند وقت خود را با چرخیدن بوسیله موتور سیکلت های خود و خالی کردن خشم خود بر سر مهاجران عرب سپری کنند."فردی" عاشق "ماری"، صندوقدار سوپرمارکت محل است. وقتی یک جوان عرب به نام "قادر" به "ماری" پیشنهاد ازدواج می دهد، او و دوستانش تصمیم می گیرند به او درسی بزرگ بدهند...
دیدگاه کاربران
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
ممنون. عالی واقعا
برونو دومونت؛ آه برونو دومونت دیوانه‌ی دوست‌داشتنی. گوشت تلخ اما عاشق.
او در این فیلم تقابل دو شکل از عاشقیت، دو شق از انسان بودن رو به تصویر می‌کشه و سعی داره تا از خلال روایت این تقابل و تضاد مخاطب رو به دهلیزهای پرخطر انسان بودن هدایت کنه: چطور باید انسان بودن رو زندگی کرد؟
البته این کارش شاید در مقایسه با هیومنیتی یا انسانیت و فلاندرز و Camille Claudel ۱۹۱۵ خیلی قوی نباشه اما همین که طلسمش توی این سایت شکست جای خوشحالی داره.
فیلم بدی نبود ولی یه صحنه ی کوچیک داره که من و شوکه کرد . وسط فیلم یهو صحنه ی -۱۸