این فیلم در مورد چند دختر در یک دهکده در شمال ترکیه است . آنها که در راه مسیر برگشت از مدرسه به خانه با چند پسر بازی میکنند ، نمیدانند که در حال انجام یک گناه بزرگ هستند . کم کم خانه برای آنها تبدیل به زندان میشود و به جای رفتن به مدرسه معلم سرخانه برای آنها میگیرند و خانواده تصمیم میگیرد که آنها را مجبور به ازدواج های از پیش تایین شده کند ، اما آنها بازهم با وجود اینکه آزادیشان صلب شده است ، یک راهی برای زندگی پیدا میکنند...
این فیلم در مورد چند دختر در یک دهکده در شمال ترکیه است . آنها که در راه مسیر برگشت از مدرسه به خانه با چند پسر بازی میکنند ، نمیدانند که در حال انجام یک گناه بزرگ هستند . کم کم خانه برای آنها تبدیل به زندان میشود و به جای رفتن به مدرسه معلم سرخانه برای آنها میگیرند و خانواده تصمیم میگیرد که آنها را مجبور به ازدواج های از پیش تایین شده کند ، اما آنها بازهم با وجود اینکه آزادیشان صلب شده است ، یک راهی برای زندگی پیدا میکنند...
دیدگاه کاربران نمایش تمام دیدگاه ها
دیدگاه خود را با سایر کاربران به اشتراک بگذارید.
یک رئال خوب
داستان فیلم تکراری بود،
گاهی اوقات منطقی بنظر نمیرسید،
کمی اغراق وجود داشت اما قدرت رئال فیلم و مفهوم روانشناسی_اجتماعی که کارگردان قصد انتقالش رو داشت بخوبی همه نقایص رو میپوشاند و در نهایت خفقان جامعه اسلامی رو در یک محیط کوچک بخوبی بازتاب میداد و همذات پنداری رو با تک تک دختران نگون بخت برای مخاطب ایجاد میکرد مخصوصا مخاطبی که از بعد فرهنگی به کشور ترکیه نزدیک باشه با پوست و استخون مطلب رو میگیره...
مهمترین مفهومی که بنظر من به چشم میومد معصومیت دخترها بود که رفته رفته کمرنگ تر میشد.
کارگردان با هوشیاری سکانس بازی بچگانه ی دختر ها و پسرها در دریا رو از یک دید دیگه عرضه میکنه،
از نگاه کپک زده ی (دین) و بزرگترهایی که بازی بچه ها رو به مانند آمیزش جنسی میبینند و در همین سکانس به ما فهموند که با رئالی تلخ مواجه خواهیم بود .وقتی روابط از زاویه ی دیگری تعریف بشه همه چیز رنگ دیگری به خود میگیره و شاید دخترها بعد از این جریان تلنگری خوردند تا محیط بسته ی اطرافشون رو اینبار از نگاه بزرگترها ببینند نه از نگاه معصومانه و متعارف همیشگی.
از نظر فرم هم اگر بخوایم گذری سریع بر کار کارگردان داشته باشیم باید گفت کاملا این سبک فیلمبرداری،قاب بندی و دکوپاژ با رئالیسم فیلم جور در میومد،گاهی با پلان های چند ثانیه ای حال و هوای شخصیت اصلی داستان در هیاهوی فیلم،بچگی ها و گذر زمان رو بخوبی نشان میداد و همچنین سعی شده بود رسم ورسوم ازدواج ترک ها رو هم بتصویر بکشه که در این هم موفق بود.در واقع آغاز،میانه و انتهای مناسبی برای فیلم ساخته شده بود با تمامی عناصر موجود در اونها از جمله موضوع مورد درخواست شخصیت اصلی،گره و مخمصه،شکست و در انتها موفقیت...
دوستان فیلم خوبی بود
ببینید
بیا ... ترکیه از کلید اسرار رسید به اینجا ... ایران هم از پدر سالار و هزار دستان رسید به ستایش و کیمیا ...
ترکیه هم یاد گرفته و ژانر مناسبی رو برای اسکار انتخاب کرد . مشکل زن ها در اجتماعات اسلامی و مخصوصا جاهایی که سنتهایی چه درست چه نادرست رو قبول دارن (اصلا نمیخوام وارد بحث سیاسی بشم) و به اون عمل میکنن بهترین سوژه برای امتیاز مثبت گرفتن از منتقدین و دوران اسکار بود اما شانس نداشتن و جایزه نسیب Son of Saul شد چون همیشه پای یک یهودی در میان است...
در کل فیلم بدی نبود و پرداخت مناسبی داشت ولی برای ما که این سنت ها در کشور خودمون هم هست و بهشون اعتقاد داریم فیلم معمولی و متوسطی بود .
برای وصف بعضی از فیلم ها بطور یقین کلمات و کلام کاملآ عاجز هستند.
فیم موستانگ نیزهم.
اولین کار این کارگردان و واقعآ که فیلمی قوی با تعلیق های زیبا.
با نشان دادن کامل فرهنگ و سنت و مدرنیته در کنار هم.
فیلمی هست که هرگز از تماشای آن نه خسته و نه پشیمان خواهید شد.
شک هایی به موقع و تلخ.
سینمای ترکیه واقعآ که فقط در حال پیشرفتت هست.
این فیلمم نشانه ی خیلی خوبیه که با یه کارگردان دیگه روبروییم که شاید زمانی بتونه جا پای نوری بیلگه عظیم ,
Yilmaz Güney و امثالشون بزاره...
چیزی که با این فیلم هرگز نباید شک داشت به اون..
اسم کارگردان فیلم رو به خاطر داشته باشید که در آینده مطمئنآ اثراتی مخرب و زیبا و تاثیر گذار تر از اون خواهیم دید...
(((....... Deniz Gamze Ergüven ......)))
واقعا فیلم جالبی بود کاملا جو مذهبی حاکم به کشورهای اسلامی رو نشون میده که چقدر افکار و عقاید سنتی و قدیمی دارن.
این فیلم تو ایران ساخته میشد اسکار ک سهله جام قهرمانان اروپا رو بهش میدادن
بعد فیلم فقط دنبال یه بهونه بودم بزنم زیر گریه .
اول از همه بگم که من سینه چاک اسلام نیستم و قصد دفاع ازش رو ندارم و منظورم هم این نیست که اسلام نیاز به دفاع من داره؛ فقط اینکه همچین قصدی ندارم. ولی اون دوستانی که فکر می کنن این فیلم می خواسته چهره واقعی اسلام رو به نمایش بگذاره یا درست مضمون فیلم رو متوجه نشدن یا چنان دل پری از اسلام داشته ن که قضاوتشون متعصبانه شده.
مضمون این فیلم ذم محدود کردن انسان آزاد، تفکر بسته و پیگیری کورکورانه سنت ها و تبعات بالقوه فاجعه بار اونه. همون طور که در جای جای فیلم می بینیم که با نشون دادن نماهایی از میله های حفاظ روی دیوار و پشت پنجره سعی در القای همین حس محدودیت شده. و این محدودیت هم بالاخص در مورد جنس مؤنث اعمال میشه که یکی دیگه از مواردیه که فیلمساز قصد داره بهش اشاره کنه: نظام مردسالاری، که مصداق اون رو هم در سکانس هایی نظیر اجازه نداشتن دخترها برای تماشای فوتبال شاهد هستیم در حالی که مردها با خیال راحت در حال تماشای فوتبال هستند و سهم دخترها تنها نشستن در اتاق و شنیدن صدای گزارش بازی و گمانه زنی در رابطه با بازی از روی صداهایی مثل فریاد خوشحالی مردهاست. جالب اینجاست که از زبان یکی از دخترها هنگام فرار برای تماشای بازی می شنویم که هیچ علاقه ای به فوتبال نداشته و تنها دلیلش خروج از خونه ست، یعنی خروج از فضای محدود و زندان-مانند خونه که استعاره ای از فضای جامعه مردسالار ترکیه هم هست و فیلمساز در واقع از این طریق داره به بیننده کد میده. از دیگر صحنه هایی که در این رابطه وجود داره میشه به سکانسی در اوایل فیلم اشاره کرد که دخترها با ماشین عموشون برای آزمایش باکرگی عازم شهر میشن و هر ۵ نفرشون در صندلی عقب نشسته ن در حالی که صندلی جلو خالیه. (که به گونه ای به جایگاه واقعی اونها در نظر صاحبان قدرت- بخوانید مردان- اشاره داره: پشت سر!)
در فیلم هیچ اشاره مستقیمی به اسلام نمیشه (برعکس فیلمهایی نظیر Timbuktu) و نیتی برای پرداختن به نتایج تفکرات اسلامی وجود نداره بلکه همون طور که پیشتر ذکر شد، نیت و قصد اصلی به تصویر کشیدن نتایج تفکرات متحجر و سنت زده ست که میتونه منشأ اسلامی داشته باشه یا نداشته باشه. (که به نظرم دلیل اینکه برخی از عزیزان در رابطه با مضمون فیلم دچار اشتباه شده ن همینه که از شناخت قبلی شون از مسلمان بودن بخشی از جامعه ترکیه که در فیلم هم به نمایش دراومده نشئت می گیره) در واقع جامعه مسلمان ترکیه تنها بستری و دستمایه ای برای طرح اصلی داستانه و همونطور که گفتم هیچ اشاره مستقیمی بهش صورت نمی گیره (وگرنه برای مثال در کجای اسلام گفته شده که خانواده داماد پشت در اتاق خواب منتظر دیدن پارچه ی خونی باشند؟ این ها همه مربوط به سنت های غلطه!). به عبارتی، این اعمال محدودیت و تفکر متحجر میتونست مثل خیلی از فیلم های دیگه منشأ متفاوتی داشته باشه، مثل فیلم انجمن شاعران مرده که در اونجا هم پدر نیل با محدودیت هایی که برای پسرش ایجاد میکنه در نهایت باعث خودکشی پسرش میشه. (درست مثل شخصیت اجه در همین فیلم) همینطور که می بینین در هر دو فیلم چیزی که ثابته رفتار پدر (در انجمن شاعران مرده) و عمو (در این فیلم) ـه که عواقب مشابهی رو هم در پی داره در حالی که منشأ و زمینه بروز این رفتار کاملا متفاوته؛ در یکی عمویی به نمایندگی از یک خانواده متوسط و مسلمان و متحجر و در دیگری پدری با تفکرات خشک نظامی به نمایندگی از یک خانواده مرفه و متحجر و البته غیر مسلمان(!). پس طبیعتا عاملی که در این میون تغییر میکنه (دین یا سطح اجتماعی) نمی تونه مضمون اصلی این گونه فیلم ها باشه و عامل ثابت یا همون سنت زدگی و تحجره که مورد نظر فیلمسازه؛ که اتفاقا این هم به نوبه ی خودش نشون میده که سطح زندگی و رفاه افراد ربطی به میزان گرایشات سنتی اون ها نداره. همچنین کارگردان هم با نشون دادن مکرر خلوت و حریم خصوصی دخترها با پوشش کاملا غیر اسلامی و خلق یک تناقض بین جامعه مسلمان- بخوانید ۵ هنرپیشه دختر- در فضای داخل و خارج از فیلم و به وجود آوردن این سؤال در ذهن مخاطب تیزبین که: اگر این ها واقعا مسلمان اند و فیلمساز قصد نمایش عواقب آموزه های اسلامی را دارد پس چطور می شود که در جلوی دوربین حجاب را که (ظاهرا) از آموزه های اسلام است رعایت نمی کنند؟، سعی در دادن کدهای بیشتر و دور کردن ذهن مخاطب از فهم اشتباه مضمون اصلی فیلم رو داره.
به هر حال این هم صرفا نظر منه و می تونه مخالف هم داشته باشه... من اجازه میدم...
دیدن فیلم رو هم توصیه می کنم. دیگه خود دانید!