
یک پسر نوجوان که قصد مسافرت با هواپیما را دارد، بعد از دیدن یک رویای وحشتناک که در آن خودش و دوستانش در سانحه هواپیما کشته می شوند، همراه دوستانش از هواپیما پیاده می شود و هواپیما همانطور که در رویا دیده بود، دچار مشکل شده و سقوط می کند. اما طولی نمی کشد که آنها در میابند مرگ برای تک تک آنها برنامهای چیده است...

السکاندراي ويرجينيا، سال ۱۹۷۱. بر اساس حکم دادگاه، سه دبيرستان - دو دبيرستان سفيد پوستان و يک دبيرستان سياه پوستان - به ناچار و براي نخستين بار در هم ادغام مي شوند. در نتيجه، «بيل يوست» (پاتن) مربي با سابقه ي تيم فوتبال امريکايي يکي از اين سه دبيرستان، مجبور به کناره گيري مي شود و جاي خود را به «هرمن بون» سياه پوست (واشينگتن) مي دهد...

چهار تبهکار خرده پا در کپنهاگن،رئیس خود را فریب می دهند،آنها چهار میلیون کرونی را که قرار بود به او تحویل دهند برای خود بر می دارند.آنها در حال فرار به بارسلونا مجبور می شوند هفته ها در یک کلبه مخروبه مخفی شوند.به آرامی،یکی پس از دیگری آنها متوجه می شوند که دوست دارند آنجا مانده و یک زندگی جدید را آغاز کنند...