قرن شانزدهم میلادی. مردی روانی و بی رحم بنام «آکوئیر» گروهی از اسپانیایی ها را برای پیدا کردن شهر الدرادو رهبری می کند تا به طلا و ثروت دست یابد...
یک هابیت در نقطه ای آرام از سرزمین میانه، با درخواست یک جادوگر برای پیوستن به گروهی از دورف ها که قصد دارند گنج شان را از یک اژدها پس بگیرند، پاسخ مثبت می دهد...
استانبول، سال ۱۹۷۰. «بيلي هيز» (ديويس)، دانشجوي امريکايي، به دليل هم راه داشتن دو کيلو حشيش در فرودگاه دستگير مي شود و پس از يک تلاش ناموفق براي فرار، به زنداني مخوف منتقل مي شود. او که به چهار سال حبس محکوم شده، سعي مي کند تا خود را با شرايط سخت آن جا وفق دهد...
یک خبرنگار جنگی نا امید که نمی تواند جنگی را که باید از آن گزارش تهیه می کرده را پیدا کند، تصمیم می گیرد که از راهی خطرناک وارد بشود...
چهار مرد میانسال و موفق ،یک خلبان ،یک تهیه کننده تلویزیون ،یک سرآشپز و یک قاضی به ویلایی رفته و تصمیم می گیرند تا سر حد مرگ یکدیگر را بخورند!
بازیگری به نام الیوت به آپارتمانی نقل مکان می کند که توسط دوستش اجاره شده است. او نمی داند که آپارتمان توسط نامزد سابق دوستش، پائولا، و دخترش، لوسی، اشغال شده است...
«جان دربيفيلد» (کالين)، يک فروشنده ي دوره گرد اهل وسکس، در مي يابد که يکي از آخرين نوادگان خانواده ي اشرافي دوربرويل هاست. او دختر بزرگش «تس» (کينسکي) را وادار مي کند برخلاف ميلش با «استوک دوربرويل» پول دار، ادعاي خويشاوندي کند...
«اوا» (اولمان) که با همسرش «ويکتور» (بيورک) در خانه ي دورافتاده اي يک کشيش در نروژ زندگي مي کند و به تازگي پسر چهارساله اش را از دست داده، وقتي در مي يابد مادرش «شارلوت» (برگمن) پيانيست نامدار،عزادار محبوبش است، او را براي مدتي نزد خود دعوت مي کند...
اشیای پرنده ی ناشناخته باعث حیرت بسیاری در ایالت ایندیانا شده است؛ از جمله «روی نیری» (دریفوس) و «جیلیان گیلر) (دیلن) که با زحمت خود را به «قله شیطان» محل مخفی ملاقات با موجودات فضایی می رسانند ...