
سازمان بين المللى تبهكاران معروف به «اسپكتر» قصد پیدا کردن یک ماشین رمزگشایی روسی را دارد، و «جیمز باند» باید قبل از این سازمان، ماشین را پیدا کند. او در حالی که در یک رابطه عشقی با دختری روسی بنام «تاتیانا رومانوف» شده، به استانبول می رود و در همین حین مامورین سازمان اسپکتر نیز به دنبال او هستند...

"جومپی نیکی" حشره شناس و محققی اهل توکیو است که در دهکده ای ساحلی و فقیرنشین مشغول جمع آوری نمونه و حشرات است.به دلیل تاریکی هوا و از دست دادن آخرین اتوبوس به مقصد شهر،برخی از روستائیان به او پیشنهاد می کنند شب را در آنجا سپری کند.او به خانه زنی جوان که در انتهای گودالی شنی قرار دارد می رود.او متوجه می شود که همسر و فرزند زن در طوفان شن کشته شده اند و ...

چهار برادر روستایی که به تازگی پدر خود را از دست داده اند به همراه مادر خود به برای پیدا کردن کار به شهر میلان می روند. جایی که برادر بزرگترشان هم اکنون در آنجا مشغول کار است و تصمیم دارد با دختر مورد نظر خود ازدواج کند. اما پیدا کردن کار به این سادگی ها هم نیست و برادر ها با مشکلات جدید تری رو به رو می شوند...