
آنامورفوسیس تکنیکی در نقاشی است که نقاش از طریق دستکاری در پرسپکتیو ۲ تصویر را در دل یک تصویر خلق میکند. در این فیلم دلهرهآور روانشناختی به کارگردانی هنری اس.میلر، ویلم دافو نقش کارآگاهی را دارد که متوجه میشود پروندهای که مامور رسیدگی به آن شده، شباهت عجیب و تکاندهندهای با یکی از پروندههای قبلی خود او دارد...

داستان در سال ۱۹۴۹ رخ می دهد و درباره ی یک تاجر میانسال بنام "هری آلن" (کریس کوپر) است، که با "کی نسبیت" (ریچل مکآدامز)، یک بیوه ی بازمانده از جنگ رابطه دارد. او به یکی از بهترین دوستانش که تنها و افسرده است پیشنهاد می دهد که دیداری با معشوقه اش داشته باشد، بلکه از تنهایی اش کاسته شود...

در شهر لندن و در یک رستوران روسی یک باند مافیای روسی فعالیت میکند. ریاست این گروه بر عهده «سیمون» و پسر کله شقش «کریل» است. راننده کریل، «نیکلای» خود را به همه افراد ثابت میکند و تنها شرطی که باید بپذیرد فراموشی خانوادهاست گرچه خود او هم از این بابت ناراحت نیست زیرا نسبت به پدر و مادرش هیچ احساسی ندارد. نیکلای مرموزی که حتی خود کریل هم او را درست نمیشناسد، به سادگی دشمنان خانواده جدیدش را از بین میبرد و پلههای ترقی را طی می کند، هرچند که هیچ کس هویت واقعی او را نمیداند.