

این سریال روایتگر دهه شصت امریکا و به خصوص نیویورک است. سریال حواشی زندگی فردی به نام دان دریپر رئیس بخش طراحی شرکت تبلیغاتی استرلینگ کوپر می باشد. او دارای زنی زیبا ، شغل و همکارانی خوب است ، ولی با جلو رفتن داستان زندگی این فرد دچار تغییراتی می شود و در این بین همیشه سایه گذشته نامعلوم و گاها مرموز این فرد موفق نیز نمود پیدا می کند.

اوايل دهه ي ۱۹۸۰. «کريس گاردنر» به سرش مي زند تا کاري را در بورس نيويورک امتحان کند که در آن جا فقط يکي در بين بيست نفر مي تواند روي داشتن شغلي تمام وقت با دستمزدي خوب حساب کند. حتي وقتي همسرش به خاطر اين انتخاب او را ترک مي کند و اوضاع بدتر و بدتر مي شود کريس به اتفاق پسرش دو دستي به رؤيايش مي چسبد...

آندرا ساچز روزنامه نگار ساده ای است که به تازگی فارق التحصیل شده است.او به عنوان دستیار دوم میراندا پرایستلی مدیر اجرایی بی رحم و جدی یک مجله مد استخدام می شود. رویای آندرا تبدیل شدن به یک رونامه نگار ماهر و روبرو شدن با چالش در شغل حرفه اش است .دستیار اول میراندا توصیه هایی درباره طرز رفتارش به میراندا می کند...

اوايل دهه ي ۱۹۵۰، اوج دوره ي قدرت کميته ي بررسي فعاليت هاي ضد امريکايي «سناتور مکارتي». استاد تاريخ هنر، «کاترين واتسن» (رابرتس) از کاليفرنيا به دانشکده ي ولزلي در نيوانگلند مي رود. اما خيلي زود متوجه مي شود که برخلاف انتظارش، آن بنياد دانشگاهي معتبر در محافظه کاري غوطه ور است و يک انگشتر نامزدي به انگشت دختري جوان، بيش از تحصيل و آموزش درست و کامل، اهميت دارد...

زن جوانی به اسم «ارین براکویچ» ( جولیا رابرتز ) با داشتن سه فرزند و در حالی که از شوهرش طلاق گرفته و بیکار است، پس از گذراندن ماجراهایی موفق می شود بعنوان دستیار یک وکیل شروع به کار کند. گرچه هیچ کس او را در این شغل جدیدش جدی نمی گیرد، اما طولی نمی کشد که تقریبا به تنهایی یک شرکت قدرتمند که متهم به آلوده کردن منبع آب شهر، است را سرنگون می سازد...