
"مانوئل آرتیگوئز" راهزنی مشهور در دوران جنگهای داخلی اسپانیا، بیست سال عمر خود را در فرانسه و تبعید زندگی کرد. وقتی مادرش رو به مرگ قرار دارد او تصمیم می گیرد بطور مخفیانه به دیدار او در شهر کوچک خود برود.اما بزرگترین دشمن او، "وینولاس" افسر پلیس اسپانیایی نقشه به دام انداختن او را در سر دارد...

در محله ای فقیرنشین از نیویورک،"سول نزرمن" وام دهنده ای تنها است که بازمانده اردوگاه "آشوویتس" نازیها بوده و هیچ احساساتی ندارد. او خانواده و دوستانش را در جنگ و ایمانش به خدا و اعتقادش به انسانیت را از دست داده است.او هیچ اهمیتی به پول نمی دهد اما با خاطرات اسارتش از اردوگاه دست و پنجه نرم می کند...

"شاهزاده پروسپرو"ی شیطان پرست، تعدادی از نجیب زادگان را برای محافظت از "مرگ سرخ" طاعونی که در راه است به قلعه خود دعوت می کند. او به مهمانان خود دستور می دهد صورتهای خود را با ماسک بپوشانند. در میان این فضای فاسد، او متوجه غریبه ای اسرارآمیز در لباس و کلاه قرمز می شود. او که اعتقاد دارد او اربابش، شیطان است از آشکار شدن هویت واقعی او وحشت می کند...