
سال ۲۰۰۹، دهرانی یک جوان روفی است که برای امرار معاش زغال سنگ می دزد و با مادربزرگش در ویرلاپالی زندگی می کند. او بیشتر وقت خود را با بهترین دوستانش سیدهام سوری سوریم و ونلا می گذراند. دارانی از دوران کودکی ونلا را دوست داشته ، اما بعداً متوجه می شود که سوری و ونلا عاشق یکدیگر هستند، جایی که او عشق خود را قربانی می کند و تصمیم می گیرد که ...

«بس» (واتسن) زن ساده اي است که با «يان» (اسکار سگارد)، کارگر خشن و در عين حال رقيق القلب و غم خوار يک سکوي نفت حفاري دريايي ازدواج مي کند. براي مدت کوتاهي اين زوج زندگي سر خوشانه و آرامي دارند اما خيلي زود حادثه اي غيرمترقبه «يان» را از گردن به پايين فلج مي کند. حالا «بس» به درگاه خداوند دعا مي کند تا سلامت شوهرش را بازگرداند و براي اين منظور حاضر است هر چه دارد فدا کند.

«جون پرل» (مسترسن)، زن جوانی است که از لحاظ روانی مشکلاتی دارد و با برادرش، «بنی» (کویین) زندگی می کند. «جون» پس از آشنایی با «سام» (دپ)، پسر عموی یکی از دوستان «بنی»، به او دل می بندد. «سام» نیز، برخلاف میل «بنی» به «جون» علاقه پیدا کرده است. سرانجام «بنی» و «جون» نقشه ی فراری می کشند...