
بدراک، دو ميليون سال پيش از ميلاد. «فرد فلينت استون» (گودمن) در يک معدن سنگ کار مي کند. «فرد» مدير اجرايي معدن مي شود، زندگي مرفهي به هم مي زند و کارگردان را اخراج مي کند. نارضايتي ها بالا مي گيرد و پاي پليس به ميان کشيده مي شود. اما سرانجام معلوم مي شود که همه ي توطئه ها و دردسرها زير سر سرکارگر معدن بوده است...

یک کارمند هتل بدبین و کنایهگو در جزیره کوراسائو، در یک حلقه زمانی گرفتار شده و مجبور است هر روز را از نو تجربه کند. زندگی تکراری و ملالآور او با ورود یک ستاره سینمای خوشسیما، به شکل غیرمنتظرهای تغییر میکند. این بازیگر مشهور ممکن است راه حلی برای پایان دادن به این وضعیت غیرعادی و تکرار روزها باشد.