
جودی و پانچ بازیگران عروسکی در یک شهر نزدیک دریا هستند که در کنار دختر نوزادشان، در تلاشند نمایش ماریونت خود را به تماشای عموم بگذارند. هنگامی که پانچ به طور اتفاقی کودک خود را در هنگام مصرف مشروبات الکلی به قتل می رساند، جودی را تا سر حد مرگ کتک می زند. پانچ به خیال اینکه جودی مرده او را رها می کند، اما جودی زنده می ماند و به دنبال انتقام است

هارلان دراکا که یک دمپیر، نیمه انسان و نیمه خون آشام است، اما او این را نمی داند. او که توسط کابوس های وحشتناکی رنج می برد، در بخارست جنگ زده سرگردان است و با پول درآوردن از رفع هیولاهای خیالی از روستاهای خرافاتی سرگرم است. اما وقتی توسط سربازانی که تحت حمله خون آشام های واقعی هستند، استخدام می شود، حقیقت را می فهمد. او باید با کمک دوستانش امیل کورجاک و تسلا دوبچک، یک استاد ترسناک را نابود کند..