مجموعه ای از پیام های بازرگانی خنده دار که بخاطر رد سلامت عقلی سازندگانشان، هیچ گاه روی آنتن نرفتند.
این انیمیشن کوتاه در مورد چند پرنده کوچک است که روی کابل دکل تلفن نشسته اند که ناگهان یک پرنده گنده و مسخره به جمع آنان اضافه می شود...
«خانم توييدي» يک مرغ داري را مي گرداند که اکثر ساکنانش به زندگي کوتاه و يک نواخت شان، يعني تخم گذاشتن و سرانجام به غذاي اصلي روز يکشنبه ي آدم ها تبديل شدن، تن داده اند. اما «جينجر» به دنبال زندگي بهتري است و مدت هاست به دنبال راهي براي فرار مي گردد...
در دوران رکود اقتصادي، در مناطق جنوبي، سه زنداني از گروه زنداني هاي زنجيري ميسي سيپي به نام هاي «يوليسيز اورت مگيل»، «دلمار» ساده و دوست داشتني، و «پيت» هميشه عصباني، به هواي آزادي و بازگشت به خانه هاي شان، فرار مي کند...
«بتي سايزمور» (زلوگر) در رستوران کوچکي در يکي از شهرک هاي کانزاس پيشخدمت است. او براي فرار از زندگي پيش پاافتاده اش، هر روز به دنياي يک مجموعه ي آبکي تلويزيوني و قهرمان اصلي محبوبش، «دکتر ديويد راول» (کينير)، پناه مي برد. وقتي شوهرش در جريان يک معامله ي مواد مخدر به قتل مي رسد، «بتي» مي گريزد و به لس آنجلس مي رود. او که به خود قبولانده پرستار است، سرانجام در شهر فرشته ها (لس آنجلس) با دکتر رؤياهايش ملاقات مي کند.
دل های هندوستانی فیلمی است درباره خبرنگاری موفق که ضمن رقابت با شبکه های دیگر عاشق دختری خبرنگار میشود و ...
حیوانهای یک مزرعه موفق می شود علیه مالک انسان خود شورش کنند. اما به سرعت قربانی اختلافاتی بزرگ میان خود می شوند و...
گروهی سرباز ماجراجوی آمریکایی در اواخر جنگ خلیج فارس، در عراق نقشه ای میابند که گفته میشود نقشه ی یک گنج خیلی بزرگ است که صدام آن را مخفی کرده است. سفر جالب آنها، اکتشافات مختلفی برایشان بهمراه دارد که زندگی آنها را تا ابد تغییر میدهد…
«کريگ شوارتس» (کيوساک)، عروسک گردان خياباني، با اصرار همسرش، «لوته» (دياز)، در شرکت لستر به مديريت «دکتر لستر» (بين) کاري مي گيرد؛ شرکتي که در طبقه ي هفت و نيم يک برج اداري قرار دارد. روزي «کريگ» يک در پنهاني را کشف مي کند که او را از راهرويي به مغز بازيگري به نام «جان مالکوويچ» مي برد و او مي تواند براي پانزده دقيقه زندگي او را تجربه مي کند.