
"آلیس وایت" دختر یک فروشنده لندنی در دهه ۱۹۲۰ است. دوست پسر او، "فرانک وبر" که کارآگاه اسکاتلند یارد است به نظر می رسد بیشتر از او به کارهای پلیسی علاقه دارد. او یک شب "آلیس" را بیرون می برد اما "آلیس" قصد دارد بطور مخفیانه با مرد دیگری دیدار کند. "آلیس" می پذیرد به همراه مرد برای دیدن استدیو او برود اما...


دو نیمه ی جسد، که یکی از آنها متعلق به یک سیاستمدار زنِ سوئدی است، روی پل اُرساند، که دانمارک و سوئد را به هم وصل میکند پیدا میشود. با پیدا شدن این دو جسد، دو بازرس یکی از دانمارک و یکی از سوئد با یکدیگر همکاری میکنند، کوپنهاگن دانمارک و اداره ی تجسس جرائم مالمو از سوئد دخیل هستند. این جسد از کمر به دو قسمت تقسیم شده، و دقیقاً روی مرز بین دو کشور روی این پل قرار گرفته است، بنابراین پلیس هر دو کشور درگیر این پرونده قتل هستند. بعد از تحقیقات و آزمایشات بیشتر، مشخص میشود که این یک جسد، متشکل از دو جسد جدا است و نیمی از آن مربوط به یک زن دانمارکی است. از سوئد ساگا نورن و از دانمارک مارتین راد روی این پرونده کار میکنند. این دو بازرس به دنبال پیدا کردن قاتل این قربانیان هستند...